«مافه گه»؛ یادمان بزرگان ایل بختیاری عباس قنبری عدیوی:سوگواری،از دیرباز در بین عشایر کشورمان،با مراسم و آداب ویژهای همراه بوده است.
در این مراسم از نمادها،یادمانها و شعر و موسیقی ویژهای استفاده میشود که شرح جزییات آن میتواند نقش مهمی در پژوهش های مردم شناسانه اقوام کشورمان داشته باشد.
در این نوشتار، نویسنده کوشیده است بخشی از آداب و مراسم سوگواری را در ایل بختیاری شناسایی و گزارش کند.
مفهوم شناسی برخی از نمادهای سوگواری در ایل بختیاری،بخش دیگری از این گزارش پژوهشی است.
آیین سوگواری در مرگ عزیزان،در ایلات و عشایر ایران برای مردم شناسی،جایگاه پژوهشی مناسبی است.
در ایل بختیاری،اشعار و سوگ سرودهها به همراه نمایش گونهای از مراسم کتل و برپا کردن مافه گه(۱۱)علاوه بر تأثیر حزن انگیزی که دارد با موسیقی عزا آمیخته میشود و بخشی از فرهنگ این قوم بزرگ را رقم میزند.(۲)۲
در این مقاله بر آنیم که سوگواری در ایل بختیاری را با بیان دقیقتر مسایل مربوط به برپا کردن و ساخت«مافه گه»ارایه کنیم.
مافه گه،یادمان خاصی است که در زادگاه یا محل سکونت فرد ساخته میشود تا یاد و خاطره بزرگان و چهره های سرشناس ایل را در اذهان زنده نگه دارد.
زمستون اوی رسی که نگره برف وامونه سنگینه غم کس نیزنه حرف
بلبل باغ بهشت اول موبیدم ناشرگ خدا بیدم،زیدس به تیگم…
آسمون داغی نهاور سر داغم نه دستم بس ارسه نه چو کلاکم(۳)۳
مرگ(۴)۴به عنوان پدیدهای ضد هستی و حیات- که برای انسانها بسیار دوست داشتنی است-تلخ (به تصویر صفحه۵۰ مراجعه شود)
ناگوار است،آنجایی که مرگ حمله ور میشود و انسان خاکی به دل خاک سپرده میشود، احساسات،عواطف و خیال سرشار از زیبایی او میشکفد،صحنه ها و تصاویر شگرف و کم نظیری را خلق میکند.ایل بختیاری که بزرگترین ایل کوچرو کشور است
در مناطق وسیعی از استانهای اصفهان،لرستان،خوزستان و چهار محال و بختیاری در کوچ ییلاق و قشلاق(سردسیر و گرمسیر)زندگی میگذراند،یا به جبر زندگی و تحمل سختیها یکجانشین شده است.
کوچ،نمونهای از زندگی تلخ و شیرینی است که ایلات و عشایر با آن زاده شده اند.کوههای سخت گذر،رودهای خروشان،جنگلها و بیشه زارهای انبوه یا دشتها و صحراها در فرهنگ و ناموس این مردم،واژههایی ماندگار آفریده است.جالب اینکه احساسات و واژگان به کار گرفته در سوگ و عزا در بین مردم ایل، چنان زیبا و عاطفی است که تابلویی از جامعه شناسی و روان شناسی این قوم است.(۵)۵
در سوگواری بختیاری،آیین و رسم کهن با شرایط امروز(پس از انقلاب اسلامی)قدری متفاوت است،عزاداری طولانی،سیاه پوش شدن مردان و زنان،نواختن موسیقی سوگینه(ساز چپ)،نوحه سرایی زنان(گاگریو یا دمدال)،(۶)۶ روح تعاون و مساعدت در هزینههای عزاداری (سرباره)از ویژگیهای بارز در عزاداری بختیاریها است.
برگزاری مراسم عزاداری،خود پژوهشی جداگانه میطلبد،آنچه در این مختصر بیشتر مطمح نظر است ساخت و مراسم«مافه گه»است که در نوع خود قابل توجه است.
در بین مردم بختیاری و طوایف مختلف،مرگ عزیزان،جوانان غیور و دلاور،کلانترها(۷)۷و بزرگان چنان دردآور است که انجام برخی کارها یا بیان اشعار التیام بخش این درد است.
وجود شیر سنگی در قبرستانهای عشایر و روستاییان بختیاری،از شکوه و عظمت بزرگ مردان ایل سخن میگوید.
شیرهای سنگی را با اندازه و شکلهای مختلف و با نقوش تفنگ،اسب و…بر آرامگاه(مزار) نوجوانان نام آور،جوانان دلیر و پیران صاحب نام میگذارند(۸)۸.
شیرهای سنگی،نماد رشادت،سر افرازی و شکوه مردمان ایل است و از تاریخ پر فراز و نشیب این خطه سخن میگویند.هیبت و شکوه شیر در قبرستانها نشان هیبت و عظمت مردانی است که تاریخ را به نام خود آراستهاند و در دل خاک سرد خفته اند.شیرهای سنگی را پس از انقلاب بر مزار شهیدان دفاع مقدس نیز دیدهایم.
*در بین مردم بختیاری و طوایف مختلف،مرگ عزیزان، جوانان غیور و دلاور، کلانترها و بزرگان چنان دردآور است که انجام برخی کارها یا بیان اشعار التیام بخش این درد است.
معرفی مافه گه:
از نظر واژگانی مافه گه،یک واژه دو جزیی است از:مافه+گه.
مافه باید کلمه فارسی یا شاید صورت تغییر یافته مدفن عربی باشد…
گه مخفف،گاه پسوند مکان است یعنی:«مدفن گاه».آنچه جای تردید دارد،این است که هیچ پیکری در«مافه گه»به خاک سپرده نمیشود.اگر واژه ترکیبی از دفن عربی و گاه فارسی باشد،در عمر این مراسم یا مکان نیز باید بیشتر تأمل کرد.
مافه گه نیز چون شیر سنگی،نمادی دیگر از شکوه،هیبت و عظمت مردم ایل است.هر گاه جوانی یا کلانتر و بزرگ خاندانی فوت کند برای یادمان و یادگار وجود او در زادگاه یا محل سکونتش مافه گه میسازند
تعریف
.مافه گه دیوارهای مکعبی تو پر است که هم عرض اهمیت قبر است،یا حتی بیشتر. «کیانی»در خصوص مافه گه میگوید: مافه گه،سکویی بوده است که به صورت مکعب یا مدور از سطح زمین برجسته ساخته میشده است.(۹)۹در اصل، مافه گه در یک مکان یادمانی است که قبر فرد نیست،ساخته میشود به این معنا که اگر قبر شخص در قشلاق باشد،در ییلاق این یادمان بنا میشود.
الف)مکان،شکل و مصالح
همانگونه که گفته شد مکان اصلی«مافه گه» در ییلاق یا قشلاق متوفی است.مکان مافه گه در زمین متعلق به خانواده فرد در گذشته انتخاب میشود و بنای آغازین آن در هفته اول درگذشت شخص گذاشته میشود.
شکل اصلی و مرسوم مافه گه مکعب مستطیل است که عموما ارتفاع و طول آن ۱/۵ تا ۲ متر از سطح زمین بلندتر ساخته میشود.عرض آن یک ۵/۱ متر است.
مصالح به کار رفته در این بنا عبارتند از:سنگ، سیمان،یا گچ،خاک(گل)در بناهای قدیمی مافه گه،از سنگ نوشته مشخصات متوفی استفاده نمیشد ولی در حال حاضر از این سنگ استفاده میشود.
در ساخت و بنای این یادبود،روح همیاری و تعاون ایلی را میتوان به خوبی دید،اگرچه در همین مراسم سوگواری،اطرافیان و آشنایان در یک عمل متقابل برای کاهش هزینههای صاحب عزا پول،گوسفند و…کمک میکنند که به آن سرباره( sarbare )میگویند.۱۰۱۰
اخیرا در مناطق عشایری یا روستایی، مافه گه هایی برای جوانان رشید کشور که در دوران دفاع مقدس جان خود را برای عزت و سر بلندی میهن اسلامی فدا کردهاند،بنا شده است که روح ایثار و شهادت را با فرهنگ بسیج و سلحشوری به نسلهای انقلاب انتقال دادهاند.
بنای مافه گه(مافگه)در اصل پس از مراسم هفتم یا چهلم تکمیل میشود،چون فقط محل آن مشخص میشود و حدود نیم متری از آن را آماده میکنند و روی آن را با پارچه سیاه میپوشانند، وسایل مهم فرد را روی آن میچینند و مراسم کتل را انجام میدهند.
ب )کتل(اسب کتل شده)
کتل( kotal )در حقیقت مادیان یا اسبی است که زین بر آن میگذارند،پارچه یا چادر مشکی به نشانه عزا روی آن پهن میکنند که نماد مرکبی است که سوار خود را از دست داده است.تفنگ(شمشیر)، دوربین،حمایل و کیسه کمر(قطار قشنگ)شخص را بر روی اسب قرار میدهند و افسار آن را به دست یکی از جوانان یا افراد میان سال نزدیک به متوفی میسپارند تا به دور مافه گه از سمت چپ بچرخد.
بر پیشانی اسب یا مادیان،یک پارچه یا دستمال سیاه و برگردن آن،چهار یا پنج تکه پارچه رنگی آویزان میکردند که بر احساسات و عواطف مردم اثر گذارتر باشد.
اگر اسب یا مادیان از آن شخص باشد،این حزن و اندوه بسیار بیشتر است،چون با نوای موسیقی آرام و سوگ سرود و گریه زنان(گاگریو یا سرو)و مردان(بنگ بوو)همراه است.آنقدر سوزناک میشود که گاهی بنا به روایت افراد،حتی اسب یا مادیان هم به گریه میافتد.(۱۱)۱۱
این اسب را اسب کتل شده یا به اختصار کتل
میگویند.گاهی نیز آیینهای را هم به پیشانی اسب میبندند.(۱۲)۱۲
پ)نماد پیکر متوفی
یکی دیگر از مسایلی که در مراسم کتل مافه گه از اجزا و عناصر اصلی آن به شمار میرود،ساخت مجسمه یا ماکت فرد یا نماد پیکر بیجان شخص متوفی است.که از دو یا چند قطعه چوب که تنه اصلی مجسمه است ساخته میشود.
برای شبیه سازی این پیکر با قامت معمولی لباسهای شخصی مرده را به دور این چوبها قرار میدهند و با پشم یا پارچه،لباسها،را پر میکنند.کلاه،شلوار دبیت،چوقا،شال،کیسه کمر،تفنگ،دوربین و سایر وسایل شخصی متوفی را به این مجسمه میافزایند تا شبیه او شود.
این پیکر بیجان،گاهی به صورت ایستاده در کنار مافه گه قرارداده میشود و گاهی نیز به صورت دراز کشیده به خیمه و بهون( bohon )یا سیاه چادر تکیه داده میشود و پتویی روی آن میاندازند به این پیکره طلسم( telesm ) میگویند.همین طلسم را برای زنان نیز به کار میبرند و تمام وسایل شخصی زن در گذشته را در درون خانه یا سیاه چادر و دور از چشم نامحرمان قرار میدهند.(۱۳)۱۳
نزدیک شدن این صحنه و ماکت به قامت اصلی فرد،به دلیل پوشیدن لباسهای شخصی،میدانی از زنده نگه داشتن حضور دائمی فرد در خانواده و فامیل است.
ت)ساز چپ و تشمالها
تشمال( toshmal )(14)۱۴نوازنده ایل است که در مراسم شادی و شیون ایل را همراهی میکند، به طور معمول این نوازندگی دو نفره انجام میشود که خود تشمالها نیز خانوادگی در کنار ایل زندگی میکنند.
در شادی و عزا خود را ملزم به همکاری میدانند یک نفر ساز یا کرنا( karna )مینوازد که آن را میشکال میگویند و دیگری دهل میکوبد که به او دهلی یا دهل کو گفته میشود.

ساز چپ یا موسیقی چپ نوای حزن انگیزی است که توسط تشمالها با همان ابزار و آلات با نغمههای تأثر و تألم انگیز نواخته میشود.«چپی به این سبب به آن اطلاق میشود که همین وسیله در عروسی نیز به کار میرود.»(۱۵)۱۵
اثری که این موسیقی غمناک بر وجود افراد صاحب عزا،نزدیکان،یا حاضران میگذارد آنقدر متنفذ است،که با ناله و زاری و کل( kel )(16)۱۶زنان و فریادهای مردان همران میشود.
در مراسم سوگواری بختیاریان،زنان به صورت گروهی،یا تکخوانی زنی خوش صدا با موسیقی چپ تشمال همنوا میشوند که به این صوت حزن انگیز دندال،دمدال یا گاگریو میگویند.(۱۷)۱۷ گاهی به این همخوانی و سوگینه خوانی
«واویلا»هم گفته میشود.البته این گاگریو در تمام مراسم عزا برای پیر و جوان،زن و مرد خوانده میشود که اشعار آن متفاوت است و در بیان نیکویی،شایستگی و لیاقت زن یا مرد متوفی سروده میشود که در ذیل مواردی از آن ذکر میگردد.از این رو به آن سر: soru نیز میگویند.
۱-در مرگ جوانان:
ماشالا نم خدا زقا و تشنیت آرمون داشتم عروسی بگرم سیت(۱۸)۱۸
(ما شا اللّه،به نام ایزد و آفرین بر خلقت خدا از گلوی سفید تو،آرزو داشتم برایت عروسی بگیرم).
۲-در مرگ بانوان:
سرو پل نازکت،نیم تنی مخمل ای همه سیل اکنم نیدت به زنگل(۱۹)۱۹
گیسوان زیبا و ظریف تو،لباس مخمل داری، هرچه مینگرم در میان زنان حضور نداری.
البته اشعار و سوگ سرودهها از زبان مردان و زنان متوفی،همسر و فرزندان،خواهران و برادران،پدر و مادر و…بیان میشود که گاهی با ذکر نام،یا بینام گفته میشوند و در حالت عاطفی، حماسی و با مضامین خداحافظی و ترک فامیل، پشیمانی از اقبال بد و روزگار نامساعد،یتیم شدن فرزندان و بیبرادر شدن،شاد شدن دشمنان و پند و اندرز به بازماندگان و توجه و عنایت به اعضای خانواده و…سروده میشود و شاعران این اشعار هم معلوم نیست و عموما نسل به نسل و با اندک تغییراتی منتقل و بیان میشوند.(۲۰)۲۰
سوگ سرودهها بخش بسیار قابل توجه و از عناصر اصلی سوگواری در بختیاری به شمار میروند.
ث)شلیک گلوله(تش تفنگ)(۲۱)۲۱
تفنگ یکی از ارکان و عناصر اصلی زندگی ایلی در بین عشایر و اقوام است که هرگز از مردان سلحشور و غیرتمند ایل جدا نمیشود و صدای تفنگ در عروسی و عزا تهییج کننده و دارای اثر متفاوت است.
در مرگ جوانان و بزرگان خانواده،همراه با نوای چپ نوازندگان،نوحه و سوگینه سرایی مردان و زنان و اشک گرم بستگان،صدای تفنگ است که سوزناکی واقعه را بیشتر بیان میکند.شلیک گلوله یا تش تفنگ( tashetofang )نیز یکی از ارکان سوگواری در بین بختیاریهاست که یادگار گرم ماندن لوله،تفنگ و رسیدن بوی باروت به مشام متوفی است.
اشعاری که در سوگ بزرگان و شکارچیان ایل خوانده میشود و ناله تفنگ و شلیک گلوله،یا حتی حضور تفنگ در مراسم کتل و مافه گه یا پیکره بیجان و آراسته به لباس فرد متوفی،جایگاه آن را
در فرهنگ بختیاری نشان میدهد.
به نمونه هایی از اشعار و سوگ سرودهها یا صیادی(سرکهی)(۲۲)۲۲بختیاری اشاره میشود.
پازنی هوس مکن مگو که مردم تفنگم واکیس کمر و کرم سپردم(۲۳)۲۳
(ای پازن(آهو)شاد مباش که من مردم،بلکه، تفنگ و کیسه کمرم را به پسرم سپردم)
بیوریم به کهرنگ میش به کریزه تفنگم گل ازنه،کاردم چه تیزه(۲۴)۲۴
(بیا بریم کوهرنگ،میش کوهی به ردیف و به کثرت وجود دارد،تفنگم هدف را خوب میزند و کاردم خیلی تیز است).
بیوریم به بال رو میش به گداره تفنگم خال ایزنه شاه چپیس نداره(۲۵)۲۵
(بیا به کنار رودخانه برویم،چون میش کوهی در حال گذر است،تفنگام خوب هدف میزند پادشاه هم،چون آن ندارد.
پازنی وری بچر که روز پاک او صیاد که تنه زید امروز به خاک(۲۶)۲۶
(ای پازن بلند شو چراکن،روز روشن شده است،صیادی که تو را شکار میکرد،امروز در خاک است).
ج)شرح مراسم کتل و مافه گه
در هفته اول مرگ عزیز(شهید،جوان دلاور، بزرگ خاندان)در مکانی که زمین محل سکونت صاحبان عزاست یا نزدیک به زیستگاه آنها باشد، زمینی مسطح و پاک انتخاب میکنند،قدری آن را از زمین بالاتر میآورند و قالی یا پارچهای سیاه روی آن میاندازند،وسایل شخصی میت از جمله: تفنگ،دوربین و…را روی آن تزیین میکنند،اسب کتل شده را میآورند و افسار آن را به دست یکی از بستگان متوفی میدهند.تشمالها در مکانی نزدیک به مافه گه،ساز چپ مینوازند و زنان به صورت گروهی و حلقه وار،سوگ سروده(دمدال و گاگریو)(۲۷)۲۷میخوانند.تمثال(طلسم و پیکرهء نمادین آراسته به لباسهای شخصی مرده)را در نزدیکی مافه گه یا در درون خانه میگذارند.
فامیلها یا سایر افراد نسبی و سببی در اطراف مافه گه،سیاهپوش حلقه میزنند و اشک میریزند و بر سر و روی خود میزنند.سپس افراد نزدیک میت یا بستگان درجه یک وی میآیند و دست افراد را میگیرند-که خود نشان جلوگیری از بر سر و صورت زدن هم دارد-و آنها را میبرند تا در محل عزا بنشینند.
همنوایی موسیقی ساز چپ، نوحه سرایی زنان،شلیک گلوله،دور زدن اسب کتل به دور مافه گه از سمت چپ ادامه مییابد و این حرکت چند ساعت طول میکشد.
اگر از مرده عکسی موجود باشد در مقابل مافه گه نصب میشود.مردان با گریه و صدای(بوومی *شیرهای سنگی،نماد رشادت،سرافرازی و شکوه مردمان ایل است و از تاریخ پر فراز و نشیب این خطه سخن میگویند.
هیبت و شکوه شیر در قبرستانها نشان هیبت و عظمت مردانی است که تاریخ را به نام خود آراستهاند و در دل خاک سرد خفتهاند.شیرهای سنگی را پس از انقلاب بر مزار شهیدان دفاع مقدس نیز دیدهایم.
(bavumey و زنان با خراشیدن صورت و کندن موها(کیک چر kiek:ناله و زاری)وارد محل عزاداری(خانه یا هر محوطه دیگری)میشوند.آن گاه عدهای به رسم تشکر و قدردانی مانع این کارها میشوند و با استقبال از آنها به درون خانه دعوتشان میکنند.
چ)پایان مراسم کتل و طلسم
کتل و پیکره برای هفته مرده میماند،پس از آن چند نفر داوطلبانه میآیند و پس از گریه و خواندن فاتحه از صاحبان عزا اجازه میگیرند و طی مراسمی همراه با نواخت ساز چپ کتل و طلسم را بر میدارند،از جیب خودشان،پولی به تشمال میدهند و در حقیقت مقدمات عزاداری رسمی را بر میچینند.(اگرچه عزاداریها تا سالگرد متوفی وجود دارد).
سپس آن افراد،طلسم(پیکره نمادین متوفی)را پایینتر از سیاه چادر صاحب عزا و در حالت مخفیانه(۲۸)۲۸باز میکنند و لباسها را تا میزنند و در بقچه قرار میدهند.این افراد خود را محرم متوفی میدانند و به دور از چشم دیگران،این کار را انجام میدهند.گاهی نیز این طلسم برای نماد عزاداری تا چهلم یا بیشتر در منزل صاحبان عزا نگهداری میشود و مراسم گریه و فاتحه بر آن همراه با سرو ( Srou )اجرا میشود.
صاحب عزا نیز با طبخ غذا آمادگی پذیرایی از آنها را دارد.پس از خوردن غذا،فاتحه میخوانند. عموما فرد ملا(فرد با سواد ده یا عشایر که به آن ملا مکتبی هم میگویند)کار انجام مراسم مذهبی را عهدهدار میشود.
پس از آن،خیمه و پیشه(۲۹۲۹)چادرها یا سیاه چادرهایی را که برای عزاداری برپا کرده بودند، میکشند و چادرها را مینشانند و این نشان پایان عزاداری رسمی و آغاز فعالیتهای زندگی مرسوم و رایج است.اگرچه در بین بختیاریها حتی تا سالگرد درگذشت شخص،افراد خود را عزادار میدانند اما انجام و برخی کارهای مشروع را از دیدگاه عرف برای خود ناپسند میدانند(۳۰)۳۰مثلا زنان تا مدتها حنا نمیگذارند و لباس سیاه بر تن میکنند.
پس از این که کار کشیدن خیمه و چادرها انجام شد،بقیه کارهای مربوط را به طور کامل خود صاحب عزا یا نزدیکان انجام میدهند.(۳۱)۳۱
ح)ریش تراش:
یکی از شیوههایی که در سوگواری بختیاریها مورد توجه است ممنوع بودن تراشیدن ریش نزدیکان متوفی توسط خودشان است.
پس از هفته و انجام مراسم سخت و طاقت فرسای عزاداری و…عدهای از بستگان،یا بزرگان فامیل و طوایف نسبی و سببی به خانه صاحب عزا میآیند،فاتحه میدهند و طی مراسمی ریش مردان و جوانان صاحب عزا را میتراشند.
این کار نیز چون سایر مراسم یاد شده قبلی، تلاشی است برای پایان بخشی به عزلت و گوشه نشینی عزا و کوششی است برای آغاز زندگی دوباره.
خ)کلوی کنون(kolavi kanun )
زنان در مرگ بستگان و نزدیکان خود گاهی سر تا پا لباس سیاه بر تن میکنند.حنا نمیگذارند و به نشانه عزاداری برخی از فعالیتهای عادی را برای خود زشت و ناپسند میدانند.
پس از انجام مراسم(چهلم یا گذشته نه چندان دور سالگرد)صاحبان عزا به«مال»( mal )یا خانه فامیل میرفتند،کلوی(روسری شده سیاه رنگ زنان)را از سرشان درمیآورند و بر موهایشان حنا میگذاشتند.(۳۲)۳۲
د)ساخت مافه گه:
پس از عزاداریهای هفته و انجام مراسم تشریفاتی،کشیدن خیمه های عزاداری و ریش تراشی مردان نزدیک به متوفی،با یک روحیه تعاون، کسانی که از بنایی و کار ساختمانی مطلع هستند
نسبت به تکمیل بنای مافه گه اقدام میکنند.مافه گه اگرچه یک بنای مکعبی و ساخته سنگی دست بشر است ولی بخش وسیعی از آداب،رسوم و فرهنگ ایلی بزرگ را با خود دارد.
توهین به مافه گه ناپسند و غیر اخلاقی است و حتی اعتقاد فامیل به این بنا چنان است که به آن قسم میخورند.این سوگند چنان است که در کنار سوگندهایی چون به مزارگه…/به قور…/ بخت…/به خاک…/به مافه گه/(۳۳)۳۳…نشان از اعتقاد و باور قلبی صاحبان و نزدیکان آنهاست.
امروز در گوشه و کنار خطه بختیاری،مافه گهها و شیرهای سنگی مردان بزرگی برپاست که سر در نقاب خاک کشیدهاند و تاریخ شهامت،شجاعت، ایمان و مردانگی آن دلاور مردان را میستاید.این مختصر شاید به خوبی نتوانسته باشد
اوج اعتقاد و *مافه گه نیز چون شیر سنگی،نمادی دیگر از شکوه،هیبت و عظمت مردم ایل است.هر گاه جوانی یا کلانتر و بزرگ خاندانی فوت کند برای یادمان و یادگار وجود او در زادگاه یا محل سکونتش مافه گه میسازند.
ایمان مردم را به این بناهای سنتی بیان کند ولی چون خود در تمام این مراسم بودهام و از نزدیک با شرح مسایل ارایه شده انس داشتهام گمان میکنم گامی هر چند کوچک در معرفی این ایل بزرگ برداشته شود.
شاید این آیین ریشه در تاریخ پیشینیان این مردم داشته باشد.چون بر این باورم که این ایل بزرگ، قدمتی دیرین دارد و در آداب،رسوم،گفتار، واژگان و پوشاک و…با گذشتگان تاریخ ایران زمین پیوندی ناگسستنی دارد.
ذ)چادر(بهون)کنون(-chador bohon kanon )
یکی دیگر از رسوم بختیاریها در آیین سوگواری،چادر کنون(چادر کنان)است.هنگامی که خبر(خور یا هور)یعنی پیام مرگ کسی را میآورند به نشانه عزا چادرها را میکندند و پیشه چادر را میکشیدند و گاهی در یک مجموعه از خانوادههای عشایری(مال: lam )تا چهلم و حتی سالگرد صاحب عزا خیمه و چادر خود را برافراشته نمیکرد.البته به مرور این آداب و رسوم نیز کمرنگتر و قدری سادهتر شدهاند.زنان پل میبریدند(گیسو بریدن)و مردان بر سر و روی خود میزدند.اما این مسایل تا حدودی به ویژه بین جوانان کمتر انجام میشود.
منابع:
-قرآن کریم.
-سوگواری در بختیاری:ایوب کیانی، موسسه فرهنگی نور معرفت اهواز،۱۳۷۹
-اشعار و ترانههای مردمی بختیاری:بیژن حسینی،انتشارات شهسواری،اصفهان،۱۳۷۶
-ترانه ها و مثلهای بختیاری:احمد عبد الهی مرگویی،موسسه فردا،اصفهان،۱۳۷۲.
زیر نویسها :
- kotal mafehah ↩︎
- این مراسم شباهتهای بسیاری با تعزیه در فرهنگ اسلامی دارد. ↩︎
- -زمستان آمد و رسید و کوه پوشیده از برف شد-اما کسی،با من که غم سنگینی دارم حرف نمیزند.من در ابتدا بلبل باغ بهشت بودم-ناشکر خداوند شدم،خدا نیز آن را بر پیشانیم زد…آسمان داغی بر داغ من گذاشت-نه دستم به او میرسد، نه چوب عصایم.(اشعار و ترانههای مردمی بختیاری،ص ۱۲۵)
(۴)- ↩︎ - کل نفس ذائقه الموت ثم الینا ترجعون : همگان طعم مرگ را خواهند چشید و به سوی ما خواهند آمد(قرآن،عنکبوت،۵۷) ↩︎
- -رجوع شود به تأملاتی در جامعه شناسی ادبیات،مسعود کوثری،مرکز بازشناسی اسلام و ایران ↩︎
- ↩︎
- -مردان متنفذ،صاحب نام و بزرگ طوایف که از جایگاه و اعتبار خاصی در بین بختیاریها برخوردار هستند ↩︎
- -پیوند عناصری چون سنگ،شیر(نشان شجاعت و قهرمانی)تفنگ(روح سلحشوری، شکار،دشمن ستیزی و…)اسب(نشان سوارکاری،شهامت و سالاری)شمشیر دوربین و …در سوگواری بختیاریها بخشی از فرهنگ این مردم است. ↩︎
- )-سوگواری در بختیاری،ایوب کیانی،ص ۲۷ ↩︎
- )-جلوههایی از روح تعاون ایلی را در مراسم عروسی،سوگ یا کارهای عادی چون پرورش دام و کارهای کشاورزی میتوان دید. در مراسم عروسی به این کمک«اوزی»:” uzy ” میگویند. ↩︎
- -در مراسم مافه گه و کتل سال ۱۳۶ شهید یوسف قنبری،نگارنده خود حضور داشت که حاضران شاهد اشک ریختن مادیان کتل بودند. ↩︎
- رجوع فرمایید به سوگواری در بختیاری،ص ۲۷ ↩︎
- به این آیین(رخ و ریک وندن: ( txar rov key nednav )میگویند ↩︎
- -میشکال( laksiem ) ↩︎
- )-سوگواری در بختیاری،ص ۲۵ ↩︎
- )-کل:صدا و نوایی که زنان در شادی و شیون بستگان و جوانان و یا جنگ سر میدهند و بسیار تأثیر گذار میباشد. ↩︎
- -گاگریو:گفتن و گریستن(نوحه سرایی پر گینه سرایی که زنان میخوانند و خود و دیگران گریه میکنند.) ↩︎
- -سوگواری در بختیاری،ص ۶۹ ↩︎
- -همان،ص ۷۱ ↩︎
- -رجوع فرمایید به آثار:اشعار و ترانههای مردمی بختیاری(بیژن حسینی)،سوگواری در بختیاری(ایوب کیانی)ترانهها و مثلهای بختیاری (احمد عبد الهی)* ↩︎
- آتش تفنگ ↩︎
- سرکهی(سرکوهی)sarkohi ↩︎
- -سوگواری در بختیاری،ص ۸۱ ↩︎
- -سوگواری در بختیاری،ص ۸۴ ↩︎
- -اشعار و ترانههای مردمی بختیاری، ص ۱۶۱ ↩︎
- -سرو(soru ) ↩︎
- -این مراسم را در حالی که مثلا ملحفه یا چادری مشکی به دور آنها گرفتهاند انجام میدهند تا صاحبان عزا شاهد متلاشی کردن پیکره نمادین عزیز خود نباشند ↩︎
- -این مراسم را در حالی که مثلا ملحفه یا چادری مشکی به دور آنها گرفتهاند انجام میدهند تا صاحبان عزا شاهد متلاشی کردن پیکره نمادین عزیز خود نباشند ↩︎
- -چوب پیش سیاه چادر که جلوی سیاه چادر را بالا میزند.( esiep ) ↩︎
- -مثل عروسی ↩︎
- -البته در تمام این مراحل سوگینه خوانی و عزاداری به ویژه خواندن اشعار سوگواری توسط زنان ادامه دارد. ↩︎
- -قبل از انقلاب اسلامی به علت پخش رقص و آواز صاحبان عزا از روشن کردن رادیو و تلویزیون هم خودداری میکردند. ↩︎
- -حسابی نقطه چینها نام و یا عنوان متوفی میآید.مثلا به مزارگه بوم mavab hagrazameb یعنی به قبر پدرم سوگند…این قسمها تمام سوگند به قبر و خاک و مرده است که بسیار جدی و مستحکم است. ↩︎
دیدگاهتان را بنویسید