بختیاریها: طلایهداران احیای مشروطه : انقلاب مشروطیت، یکی از وقایع بینظیر آغاز قرن بیستم در ایران، با تأثیرات عمیق خود، ملت ایران را در سراسر آسیا بهعنوان ملتی پیشرو و ترقیخواه معرفی کرد. در این رویداد تاریخی، گروههای مختلفی از جامعه ایران، از جمله روشنفکران، روحانیون، بازرگانان، و ایلات و عشایر، نقش مؤثری داشتند. در این میان، ایل بختیاری با نقش ویژه و بیمانند خود در حمایت از مشروطیت، جایگاهی برجسته یافت.
نقش برجسته ایل بختیاری در انقلاب مشروطه
رهبران ایل بختیاری، اگرچه در مرحله نظری انقلاب نقش چندانی نداشتند، اما در مراحل عملیاتی و حمایت از مشروطه، بهویژه در دوران استبداد صغیر، عملکردی چشمگیر داشتند. پس از امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدینشاه و آغاز سلطنت محمدعلیشاه، تلاشهای مشروطهخواهان با سرکوب مواجه شد. با به توپ بستن مجلس توسط شاه جدید، رؤیای ملت برای مشروطه و قانونمداری در آستانه نابودی قرار گرفت.
در این شرایط، ایل بختیاری بهعنوان یکی از آخرین مدافعان مشروطیت، غیرت و شجاعت خود را نشان داد. رهبران ایل با بسیج نیروهای خود، نقشی کلیدی در پایان دادن به استبداد صغیر و احیای مشروطیت ایفا کردند.
ایل بختیاری؛ از اتحاد تا حمایت
ایل بختیاری، یکی از بزرگترین ایلات ایران، در مناطق وسیعی از زاگرس میانی، خوزستان و اصفهان ساکن بوده و شامل دو شاخه چهارلنگ و هفتلنگ است. اتحاد این ایل در زمان حسین قلیخان ایلخانی، یکی از رهبران برجسته بختیاری، شکل گرفت. با این حال، قتل ناجوانمردانه وی توسط ظلالسلطان، حاکم اصفهان، و فرزند ناصرالدینشاه، تأثیر عمیقی بر ایل گذاشت.
مشارکت علمای اصفهان در حمایت از مشروطیت
در کنار ایل بختیاری، علمای برجسته اصفهان نیز در رهبری مردم و تقویت روحیه آزادیخواهی نقش مهمی داشتند. اتحاد عشایر و علمای دینی در این دوران، بهعنوان الگویی برای مبارزات مردمی در تاریخ ایران ثبت شده است.
استبداد صغیر و ایل بختیاری: روایت رقابت و اتحاد
نویسنده: دکتر غفار پوربختیار | تلخیص: سامان فرجی بیرگانی
اختلافات داخلی ایل بختیاری در دوران استبداد صغیر
در دوران استبداد صغیر محمدعلیشاه، ایل بختیاری خود از تفرقه و چنددستگی رنج میبرد. حاکمان ایل بختیاری که از طایفه دورکی شاخه هفتلنگ بودند، به سه جناح اصلی تقسیم شده بودند:
- جناح ایلخانی: شامل پسران حسینقلیخان (سردار اسعد اول) و دیگر اعضای خاندان بود.
- جناح حاجی ایلخانی: تحت رهبری پسران امامقلیخان.
- جناح ایلبیگی: به رهبری پسران رضاقلیخان ایلبیگی.
اختلافات سیاسی و مواضع جناحها
این سه جناح اختلافات شدیدی با یکدیگر داشتند:
- جناح حاجی ایلخانی: به ویژه لطفعلیخان امیرمفخم و نصیرخان سردار جنگ، طرفدار محمدعلیشاه بودند.
- جناح ایلخانی: تحت رهبری علیقلیخان سردار اسعد، به شدت از مشروطیت حمایت میکردند.
امیرمفخم در زمان استبداد، از اعتماد کامل محمدعلیشاه برخوردار بود و در سرکوب مشروطهخواهان نقش داشت. در مقابل، سردار اسعد، از فرانسه با مشروطهخواهان همکاری میکرد و برادران خود را برای سرنگونی استبداد تشویق میکرد.
نقش روحانیون اصفهان در مشروطیت
در اصفهان، روحانیون برجستهای مانند ثقهالاسلام حاجآقا نورالله نجفی، نقش کلیدی در حمایت از مشروطه داشتند. اما کمبود نیروهای نظامی، بزرگترین مشکل آنان برای مقابله با استبداد بود.
اتحاد ایل بختیاری برای آزادی
تشویقهای سردار اسعد از اروپا و حمایت روحانیون اصفهان، سران ایل بختیاری را برای فتح اصفهان و دفاع از مشروطیت متحد کرد. این اتحاد نشاندهنده تأثیر بینظیر ایل بختیاری در سرنوشت انقلاب مشروطه است.
ایل بختیاری و مشروطهخواهی: از اختلافات تا اتحاد
حاکمان جدید اصفهان در استبداد صغیر
پس از آغاز استبداد صغیر، محمدعلی شاه قاجار حکومت اصفهان را به اقبالالدوله کاشی و معاون او، معدلالملک شیرازی، واگذار کرد. این دو حاکم با ورود به اصفهان سرکوب مشروطهخواهان را آغاز کردند، به ویژه معدلالملک که به دشمنی با مشروطه معروف بود.
درخواست کمک از ایل بختیاری
در مقابل سرکوبگریهای اقبالالدوله، حاج نورالله نجفی و انجمن اصفهان تصمیم گرفتند از ایل بختیاری کمک بخواهند. دکتر مسیح خان و برادرانش به بختیاری رفتند تا نظر خوانین را جلب کنند.
حمایت سردار اسعد از مشروطیت
در شعبان ۱۳۲۶ هـ ق، علیقلیخان سردار اسعد بختیاری که از اروپا به ایران بازگشته بود، به صورت ناشناس وارد اصفهان شد و با حاج نورالله و اعضای انجمن سری ملاقات کرد. این مذاکرات، نقش مهمی در حمایت بختیاریها از مشروطیت داشت.
عزل صمصامالسلطنه و تأثیر آن بر اتحاد بختیاریها
در همین دوران، محمدعلی شاه صمصامالسلطنه را از ایلخانیگری برکنار کرد و خسروخان سردار ظفر را منصوب نمود. این اقدام باعث ناراحتی صمصامالسلطنه شد و او را به اتحاد با سایر خوانین بختیاری برای حمایت از مشروطیت ترغیب کرد.
آشتینامه بختیاریها و حمایت از مشروطیت
با وساطت حاج نورالله نجفی و سید احمد نوربخش، ابراهیم خان ضرغامالسلطنه و نجفقلی خان صمصامالسلطنه در قلعه «دزک» با یکدیگر آشتی کردند. این اتحاد زمینهساز حمله به اصفهان و سرکوب نیروهای استبداد شد.
شرایط بختیاریها برای حمایت از مشروطهخواهان
صمصامالسلطنه در نامهای به انجمن اصفهان سه شرط را مطرح کرد:
- همکاری کامل اعضای کمیته و محترمین شهر.
- تأمین مخارج نیروهای بختیاری از محل مالیاتهای قانونی.
- پیوستن افراد سرشناس اصفهان به قوای بختیاری.
حاج نورالله این شرایط را پذیرفت و اعلام کرد که هزینهها از محل مالیاتها تأمین خواهد شد.
تحکیم میثاق و آمادگی برای حمله
در نهایت، با امضای میثاق میان بختیاریها و مشروطهخواهان اصفهان، زمینه برای حمله به اصفهان فراهم شد. این همکاری نشاندهنده همبستگی میان مردم و ایلات برای حفظ آرمانهای مشروطه بود.
این نامه، یکی از مهمترین مستندات طرز فکر و تصمیمات خسروخان سردار ظفر در دوره مشروطه است که نشاندهندهی بازگشت او از حمایت استبداد به صفوف مشروطهخواهان است. او در این نامه، با اشاره به اخلاقیات و وظایف انسانی، دلایل خود را برای ترک خدمت در اردوی استبداد و پیوستن به نیروهای ملی بیان میکند:
- تبرئه از القاب ننگآور: سردار ظفر میخواهد از لقبی که برایش یادآور حمایت از استبداد است، خلاص شود و تاکید میکند که او را به نام واقعیاش، خسرو، خطاب کنند.
- برائت از جنایات استبداد: او خدمت به دولت محمدعلیشاه و اعمالی مانند کشتن پیشوایان دینی، غارت املاک و اموال، و حتی حمله به خانه خدا را برخلاف وجدان و اعتقاد دینیاش میداند.
- ارزش نداشتن مقام و لقب: سردار ظفر معتقد است که ارزشهای انسانی و دینی فراتر از عناوین موقتی دنیوی مانند “امیر”، “سردار”، یا “سالار” هستند و نباید برای حفظ این القاب به ظلم و خیانت تن داد.
- انتقاد از برادرکشی: او بر لزوم حفظ اتحاد ملی و پرهیز از نزاع داخلی تأکید میکند و بر این باور است که انسان باید از نوع خود حمایت کند و برای رهایی ملت از بدبختی تلاش نماید.
این تصمیم سردار ظفر، نقشی کلیدی در تغییر معادلات سیاسی اصفهان و حمایت از نهضت مشروطه داشت. پیوستن او به مشروطهخواهان نه تنها موقعیت نیروهای ملی را تقویت کرد، بلکه الگویی از شجاعت اخلاقی و پایبندی به اصول انسانی برای سایرین ارائه داد.
« دو گیتی به دولت نخواهم فروخت کسی چشم خود را به روزن ندوخت »
این متن به شکلی عاطفی و پر از فداکاری، از عزم و ارادهی یک شخصیت تاریخی برجسته ایرانی، خسرو بختیاری، سخن میگوید که در پی حمایت از آرمانهای مشروطیت و دفاع از مردم خود، آماده فداکاریهای عظیم بود. او که از خاندان بختیاری بود، در دوران مشروطیت نقش مهمی ایفا کرد و نه تنها در دفاع از مشروطه بلکه در مقابله با ظلم و فساد حاکمان زمان خود، جان خود را فدای ملت و وطن نمود.
در این بخش، سخنان خسرو بختیاری نشان از احساس مسئولیت و تعهد عمیق به آرمانهای ملی دارد. جملهای که در آن گفته شده: “اگر تبریز را از محاصره نجات ندادم، نامرد دنیا هستم”، گویای عزم راسخ و باور عمیق او به وظیفهاش در برابر ملت ایران است.
در این نوشته، خسرو بختیاری علاوه بر تذکر به اهمیت حمایت سریع و هماهنگی با نیروهای بختیاری برای دفاع از آرمانهای مشروطیت، بر وفاداری به عهد خود نیز تأکید میکند و نشان میدهد که در این مسیر حتی جان خود را فدای میهن و آرمانهای آزادیخواهانه کرده است.
این نوع سخنان و نوشتهها از عمق تعهد و دلیری شخصیتهای تاریخی همچون خسرو بختیاری حکایت میکند که در تاریخ مشروطیت ایران جایگاه ویژهای دارند.
متن مورد نظر شما به توصیف اتفاقات تاریخی و شخصیتهای برجسته در دوران مشروطیت ایران پرداخته است. در این بخش، سردار اسعد، یکی از سران بختیاری، به وضوح به نگرانیها و اهداف خود در حمایت از مشروطه و تلاش برای حمله به تهران اشاره دارد. او همچنین در تلاش برای حفظ اتحاد میان ایلات مختلف و ایجاد یک جبهه واحد برای مقابله با استبداد محمدعلیشاه است.
در این نامه و متنهای مرتبط با آن، چند نکته مهم وجود دارد:
- توافقات میان ایلات مختلف: سردار اسعد پس از بازگشت از اروپا و با پیوستن به نیروهای مشروطهخواه در خوزستان، موفق به برقراری پیمانهای دوستی با شیخ خزعل رئیس اعراب و قشقاییها شد. این اتحاد برای جلوگیری از تهدیدات احتمالی از سوی دو ایل همسایه بسیار حائز اهمیت بود و به بختیاریها اطمینان میداد که از پشت جبهه خود حمایت کافی دارند.
- اقدام علیه استبداد: سردار اسعد با همراهی جوانان بختیاری وارد اصفهان شد و به سرعت اقدام به تقویت جنبش مشروطه خواهی در این شهر کرد. او تصمیم داشت پس از تثبیت موقعیت خود در اصفهان، به سوی تهران حرکت کند و استبداد محمدعلیشاه را از پا درآورد.
- نگرانیهای امنیتی: یکی از نگرانیهای عمده سردار اسعد، فتنهانگیزی هواداران محمدعلیشاه و شایعهپراکنیها در میان مردم اصفهان بود. این اقدامها میتوانست به تقابل داخلی و تضعیف حرکت مشروطهخواهی منجر شود، لذا سردار اسعد در نامهاش به انجمن ولایتی اصفهان، نیات خود را به وضوح بیان میکند و برای مقابله با این تهدیدات آماده میشود.
این متنها به وضوح نشان میدهند که دوران مشروطیت ایران پر از تحرکات و کشمکشهای سیاسی و نظامی بود که در آن شخصیتهای مختلف به روشهای مختلف در تلاش برای تحقق اهداف مشروطه بودند.
امهای که شما به آن اشاره کردهاید، به وضوح اهداف و نیات سردار اسعد را در حمایت از مشروطه و اقداماتش برای مقابله با استبداد محمدعلیشاه نشان میدهد. در این نامه که به انجمن ولایتی اصفهان نوشته شده، چند نکته کلیدی وجود دارد که درک بهتری از وضعیت آن زمان و تفکرات سردار اسعد ارائه میدهد:
- آمادگی برای حرکت به سوی اصفهان: سردار اسعد در این نامه توضیح میدهد که در حال آمادهسازی یک ارتش بزرگ متشکل از ده هزار نفر از ایل بختیاری است و به دلیل هیجان و آمادگی داوطلبان، تصمیم گرفته تا این نیروها را سازماندهی کرده و به سوی اصفهان حرکت کند. این امر نشاندهنده عزم جدی او برای حمایت از مشروطه و مبارزه با استبداد محمدعلیشاه است.
- پاسخ به شایعات: او همچنین به شایعاتی اشاره میکند که برخی از افراد در اصفهان، به ویژه هواداران محمدعلیشاه، در حال پخش کردن هستند. شایعات مبنی بر این است که مردم اصفهان باید از اردوی دولتی کاشان بترسند و به نوعی او در حال آمادهسازی نیروها برای دفاع از اردوی دولتی است. سردار اسعد این شایعات را بیاساس میداند و تأکید میکند که هدف او نه دفاع از دولت محمدعلیشاه بلکه آزادی ملت و احیای مشروطه است.
- تأکید بر هدف مشروطه: او صریحاً بیان میکند که هدف او از این حرکت، اجرای احکام مقدس مشروطیت و بازگشایی مجلس شورای ملی است. سردار اسعد از ابتدا تأکید میکند که هیچگونه دشمنی با دولت یا سلطنت ندارد و هدفش تنها آزادی ملت و بازگرداندن حقوق مغصوبه آنهاست.
- دستبردار نبودن از هدف: سردار اسعد همچنین به شدت بر ارادهاش برای رسیدن به هدف مشروطه تأکید میکند و میگوید تا زمانی که یک نفر از ایل بختیاری زنده باشد، از پیگیری این هدف بزرگ دست نمیکشد.
- آگاهی دادن به مردم اصفهان: در نهایت، سردار اسعد از انجمن ولایتی اصفهان میخواهد که مردم این شهر نگران نباشند و به آنها اطمینان میدهد که به زودی مقاصد مشروعه آنها محقق خواهد شد.
این نامه به وضوح نشان میدهد که سردار اسعد با تمام قوا در تلاش برای احیای مشروطیت و آزادی ملت ایران است و هیچگونه انگیزه شخصی یا سیاسی برای سلطنت یا قدرتطلبی ندارد. او تنها هدفش بازگشت حقوق مردم و اجرای احکام مشروطه است.
در تاریخ مشروطیت ایران، شخصیتهایی چون سردار اسعد و دیگر سران بختیاری نقش مهمی در شکلگیری انقلاب مشروطه و مبارزه با استبداد محمدعلیشاه ایفا کردند. سردار اسعد که شخصیتی با تدبیر و دوراندیشی بود، برای جلوگیری از خونریزی و برادرکشی میان ایلخانیها و حاجی ایلخانیها، تلاش زیادی کرد تا با حفظ اتحاد میان دو جناح بختیاری، اهداف مشروطهخواهی را پیش ببرد.
مذاکرات و قراردادهای میان بختیاریها
مهمترین گامها در این راستا شامل قرارداد مال امیر و تعهدنامه تکمیلی بود که میان سران دو جناح ایلخانی و حاجی ایلخانی در خصوص مشروطیت منعقد شد. این قراردادها با هدف حفظ وحدت میان دو جناح مختلف و جلوگیری از جنگ داخلی و تفرقه در میان بختیاریها، تنظیم گردید. سردار اسعد با دقت و زیرکی این توافقات را ترتیب داد و به این نتیجه رسید که تنها در صورت اتحاد و همدلی میتوان به پیروزی رسید و مشروطیت را به پیروزی رساند.
نقش سردار اسعد در جلوگیری از خونریزی
یکی از نکات برجسته اقدامات سردار اسعد، تلاش برای جلوگیری از درگیریهای داخلی و حفظ خانواده و ایل بختیاری بود. او حتی در برخی موارد، بهویژه در تلگرافاتش، به برادران و همقطاران خود اطلاع میدهد که از جنگ داخلی خودداری کرده و تا حد ممکن از درگیریهای خونین پرهیز نمایند. اما علیرغم این تلاشها، امیر مفخم و سردار جنگ همچنان بر سر لجاجت و مقاومت در برابر اتحاد بختیاریها اصرار داشتند، که این امر منجر به نبردهایی شدید و کشته و زخمی شدن افراد از هر دو جناح بختیاری شد.
فتح تهران توسط بختیاری ها
در نهایت، با رهبری سردار اسعد و سپهدار تنکابنی، نیروهای مشروطهخواه پس از سه شبانهروز جنگ، موفق به شکست دادن نیروهای محمدعلیشاه شدند و تهران به تصرف مشروطهخواهان درآمد. این پیروزی، یکی از مهمترین لحظات تاریخ مشروطیت بود و بهویژه نشاندهنده نقش برجسته بختیاریها در این مبارزه بود.
این بخش از تاریخ ایران به دوران مهمی از مشروطیت و مبارزات مردم ایران برای آزادی و استقلال اشاره دارد. پس از فتح تهران، محمدعلی شاه قاجار که سلطنت خود را از دست داده بود، به سفارت روسیه پناه برد. مردم ایران و مجاهدین، پس از این پیروزی، به احیای مشروطیت و تحکیم اصول قانونمداری پرداختند. احمدشاه، فرزند خردسال محمدعلی شاه، به سلطنت رسید و سردار اسعد بختیاری به وزارت داخله در اولین کابینه پس از سقوط محمدعلی شاه منصوب شد.
مجاهدین بختیاری و دیگر نیروهای انقلابی پس از شکست محاصره تبریز، از ستارخان و باقرخان دعوت کردند تا به تهران بیایند و به این ترتیب آنان با استقبال گرم مردم تهران مواجه شدند. مردم با برپایی طاق نصرت به پیشواز آنها رفتند و در میان شادی و جشن، مجاهدین تبریز وارد تهران شدند.
اما محمدعلی شاه، باوجود از دست دادن تاج و تخت، به تلاش برای بازپسگیری سلطنت خود ادامه داد. او از روسها و نیروهای اجیر شده شاهزاده سالارالدوله برای حمله به تهران استفاده کرد، اما مقاومت سرسختانه بختیاریها و دیگر مجاهدین باعث شکست این حملات شد. در نهایت، زمانی که صمصام السلطنه بختیاری جایزهای برای سر محمدعلی شاه تعیین کرد، او برای همیشه از ادعای سلطنت دست کشید و به روسیه پناه برد.
بختیاریها، پس از این رویداد، به عنوان نیروی ملی شناخته شدند و در چندین کابینه، مناصب مهمی چون ریاست وزرا، وزارت داخله و وزارت جنگ را در اختیار داشتند. روابط میان ثقه الاسلام حاج نورالله نجفی و خوانین بختیاری بهویژه در دوران بعد از فتح تهران و در ادامه قدرتگیری این ایل، ادامه یافت. این روابط بر پایهی همکاریهای مشترک و حمایت از نهضت مشروطیت بود.
در دوران جنگ جهانی اول، حاج نورالله و خوانین بختیاری در برابر تجاوزات روس و انگلیس مقاومت کردند و حتی پس از حمله روسها به اصفهان، حاج نورالله به میان #ایل بختیاری در چهارمحال و بختیاری پناه برد و از آنجا اقدامات خود را ادامه داد. این دوره، شاهد تحولات بزرگ تاریخی بود که تأثیرات عمیقی بر آینده ایران گذاشت.
دیدگاهتان را بنویسید