مریان سی کوپر در بختیاری : «مریان سی کوپر» نویسنده و فیلمبردار آمریکایی به همراه دو همکارش آقای«ارنست شودساک» و خانم «مارگرت هاریسون» در آوریل۱۹۲۴م/ فروردین۱۳۰۳هـ.ش با انگیزه ی همراهی کردن با ایل بختیاری در هنگام کوچ، به شوشتر آمدند.
هدف مریان سی کوپر در بختیاری چه بود
هدف وی و همراهانش این بود که از پیکار واقعی یک قوم کوچ نشین با نیروی طبیعت برای حفظ و بقای خود فیلم مستند تهیه نمایند.
آنها تصمیم گرفته بودند که میان یکی از اقوامی که در اطراف سلسله کوههایی که از دریای سیاه تا خلیج فارس گسترده است بروند و درمیان آنها مدتی زندگی کنند. آنها عازم کردستان گردیدند اما به علت بسته بودن راه توسط ترک ها، به جنوب متمایل شده و از راه عربستان به بغداد رفتند.
درآنجا به پیشنهاد و راهنمایی«سرآرنولدویلسون» حکمران انگلیسی سابق عراق و خانم«جروترود بیل» که از سیاحان مشهور صحرای عربستان بود، تصمیم گرفتند به ایران آمده و پس از رسیدن به ایل بختیاری از این ایل فیلم تهیه کنند.

پس از رسیدن به دروازه ی شوشتر سه نفر سرباز راهنما به استقبال آنها آمده وآنان را به منزل فرماندار شوشتر بردند. فرماندار پس از صرف ناهار آنان را به دست مهمان نواز آقای مستوفی سپرد که تا هنگام رسیدن خبری از بختیاری ها، در خانه ی او اقامت کنند.
خبر رسیدن مریان کوپر و همسفرانش را کاپیتان بیل کنسول انگلیس در اهواز به ایلخانی بختیاری رسانید. ایلخانی نیز رحیم خان نماینده ی خود را جهت دعوت آنها به منزل مستوفی فرستاد.
روز بعد آن سه نفر به همراه رحیم خان به طرف مقر ایلخانی بختیاری حرکت کردند و شب هنگام با غلامحسین سردارمحتشم ومحمدتقی خان امیرجنگ، ایلخانی و ایل بیگی بختیاری دیدن کردند.
بعد از تعارفات مرسوم، آمریکایی ها علت مسافرت خود را بیان کردند و از ایلخانی تقاضاکردند تا اجازه بدهد همراه یکی از طوایف بختیاری در طی کوچ سفرکرده تا داستان این مسافرت را بر روی پرده ی سینما نشان دهند.
آنها به ایلخانی وایلبیگی گفتند که ما تصمیم گرفته ایم همراه کوچ نشینان بختیاری شده و با آنها سفرکرده، از غذایی که می خورند بخوریم، جایی که می خوابند بخوابیم، و مزه ی زندگی آنها را بچشیم.
البته مریان کوپر و همراهان به اطلاع ایلخانی و دستیارش رساندند که ما نمی خواهیم از راه کاروان رو لینچ که از کوهستان ها عبور کرده و اهواز را به اصفهان متصل می ساخت برویم زیرا که قبل از ما اروپاییان بسیاری از آن راه رفته اند بلکه برعکس ما می خواهیم از راهی مسافرت کنیم که قبلاً توسط هیچ خارجی کشف نشده باشد.
ایلبیگی به آنها قول داد که آنان را از صحراهای دست نخورده ای بفرستد که آنقدر سخت است که هیچ یک از افراد خانواده ی وی نیز تا به حال از آن نرفته اند. این سه نفر دیدار دیگری نیز با ایلخانی و ایلبیگی بختیاری داشتند.
ایلبیگی سرانجام آمریکایی ها را به حیدرخان رییس طایفه ی بابااحمدی معرفی کرده و به اودستور داد که کوپر و همراهانش را با خود به ییلاق برده و همراهی آنان را بپذیرد.
سرانجام سه آمریکایی به نزدحیدرخان رفته وپس ازآشنایی باوی درروز۱۶آوریل۱۹۲۴م/فروردین۱۳۰۳ هـ.ش حرکت طایفه ی بابااحمدی و همراهان آمریکایی شان به سوی سردسیر آغازگردید و در ۳۰ماه مه خاتمه یافت و آنها به مقصد رسیدند.
دراین مسافرت کوپر و همراهانش لحظه به لحظه با بختیاری ها بودند و همانند آنها شیرینی و تلخی کوچ را تجربه نمودند وهیچگونه امتیاز و یا تفاوتی با آنها نداشتند.

آمریکایی ها از این مسافرت فیلم، عکس و یادداشت تهیه نمودند. عکاس آنها شودساک بود که اغلب تصاویر و عکس های کتاب کوپر را او تهیه کرده بود. او درفن خود مستعد و توانمند بود. همچنین بیشترین قسمت فیلم را نیز او تهیه کرده بود.
خانم هاریسون نیز اقدام به سفری کرده بود که زنان شهری آن روزگار به ویژه این روزگار هرگز نمی توانستند آن را انجام دهند. او نه تنها درتهیه ی فیلم نقش مهمی را ایفا کرد بلکه امور پزشکی و بهداشتی ایل را نیز اداره نمود. او دریادگیری زبان استعداد فراوان داشت و خیلی زود توانست با بختیاری ها صحبت کند.
هنگامی که کوپر و شودساک برای فیلم گرفتن ناگزیر به توقف کردن و عقب ماندن از بختیاری ها شدند این خانم به تنهایی همراه و پابه پای طایفه ی بابااحمدی حرکت می کرد
مریان کوپروهمراهانش دراین مسافرت ۴۵ روزهبا طایفه ی بابا احمدی بختیاری، از نزدیک زوایای مختلف و ریز و درشت زندگی و کوچ بختیاری را مشاهده نموده و به روی دوربین بردند.
آنها با عشایر بختیاری حرکت می کردند، از آب می گذشتند، از کوهها بالا رفته و پایین می آمدند، بار می انداختند و دوباره وسایل ضروری خود را بار حیوانات می کردند. کوپر در کتاب خود که پس از رفتن به آمریکا از روی یادداشت های سفر نوشت حتی مسائل ریز زندگی کوچ نشینان بابااحمدی را ازنظر دور نداشته است.
او و همراهانش با حیدر خان رییس طایفه ی بابا احمدی غذا می خوردند، چای می خوردند وحتی قلیان نیز می کشیدند. هم کتاب و هم فیلم تهیه شده توسط این سه آمریکایی در معرض دیدخوانندگان و بینندگان قرار گرفته است.
آنان فیلمی را که از کوچ طایفه ی بابا احمدی ) نام نهادند، به این معنا که نشان دهند عشایر بختیاری چگونه با قدرت طبیعت برای GRASS تهیه کردند علف(به دست آوردن علف و حفظ و بقا خود سرسختانه می جنگیدند. این فیلم پس از اینکه بر روی پرده ی سینما قرار گرفت بهترین فیلم مستند سال شناخته شد.
کوپر کتابی را نیز تحت همین عنوان از یادداشت های خود نوشت که یک سال بعد یعنی در سال ۱۹۲۵م در نیویورک منتشر گردید. این کتاب در سال ۱۳۴۴هـ.ش توسط امیرحسین خان ظفرایلخان بختیاری تحت عنوان«سفر به سرزمین دلاوران» ترجمه و منتشر گردیدکوپر در مقدمه ی کتاب خود می نویسد:

«ایل ثابت قدم و صبور بابااحمدی بدون هیچ کوچکترین شکایت یا شکوه، قله ی زردکوه را پیمودند و همواره با جبین بشاش درزیر طوفان و سرما و برف بادشواری هایی روبروشده و برآنها فایق آمدند. درحالی که بدون شک مردمانی که به اصطلاح در کشورهای متمدن زندگی می کنند هرگز نخواهند توانست به این آسانی با دشواری های طبیعت سرپنجه نرم کنند.»
دیدگاهتان را بنویسید