علی مردان خان چهار لنگ محمود صالح (سنه ۱۳۰۸هجری) علی مردان خان دوم چهار لنگ محمود صالح خان پسر علیقلی خان مادرش بی بی مریم معروف به (سردار مریم) دختر حسینقلی خان هفت لنگ دورکی بود مقارن با حکومت منفور پهلوی علیه رضاه شاه قیام نمود در سال ۱۹۴۲م.آلمانها توسط مامور سیاسی و امنخود به نام واسموس در میان ایل وندان بختیاری مشغول فعالیت سیاسی بودند تا بتوانند از راه خوزستان و مناطق بختیاری نشین جهت گذشتن از خاک ایران و اعزام نیروی کمکی به روسیه اقدام کند که اگر موفق به این کار می شدند می توانستند سرنوشت جنگ را تغییر بدهند و در روسیه به پیروزی بزرگی نائل گردند انگلیسی های مستقر در خوزستان و مناطق بختیاری نشین که چا ههای نفت را در اختیار داشتند و از گروه متخاصم آلمان ها بودند تلاش می کردند تا به هر نحو ممکن از پیاده کردن نیروهای آلمانی در خلیج فارس ممانعت نمایند،اما چون نیروی نظامی در منطقه نداشتند ،ناچار بودند با حیله و تزویر مانع ورود آلمانی ها گردند.
آنها که در نظر داشتند با راه انداختن جنگ داخلی و ایجاد نا امنی در منطقه مانع ورود نیرو های آلمانی گردند ،حرکات آنها را کاملا زیر نظر داشتند و بلاخره موفق شدند بین نیروهای علی مردان خان و نیرو های دولتی درگیری ایجاد کنند .آلمان ها در ابتدای امر با سران ایل چهار لنگ ارتباط برقرار نمودند .انتخاب علی مردان خان چهار لنگ برای آنها انتخاب خوبی بود چه علی مردان خان از نوادگان محمود صالح بود و در میان ایل وندان از موقعیت سیاسی و احترام فوق العاد ه ای برخوردار بود علاوه بر ان مادرش بی بی مریم معروف به سردار مریم نه تنها از هوش و ذکاوت و قدرت فرماندهی والای برخوردار بود که دختر حسینقلی خان دورکی نیز بود و می توانست طوایف چهار لنگ و هفت لنگ را را در جهت خواسته های آلمانی ها متحد کند .
علی مردان با تدبیر مادرش در منطقه چهار محال در منطقه سفید دشت همایشی از سران طوایف هفت لنگ و چهار لنگ ترتیب داد .سران ایل هفت لنگ که در واقع دایی های علی مردان خان بودند دعوت او را اجابت کرده راهی سفید دشت شدند. عمال رضاه شاه و جاسوسان انگلیسی که در میان هفت لنگ ها رخنه کرده بودند و از بختیاری متضرر می شدند سخت در تکاپو بودند تا مانع این اتحاد شوند .سران طوایف هفت لنگ یکی پس از دیگری وارد و مورد اسقبال علی مردان خان واقع می شدند .
در این لحظه بهانه لازم به دست جاسوسان افتاد . علی مردان خان که سخت مشغول استقبال تعدادی از سران تازه رسیده بود ،عده دیگری رسیدند و بدون آنکه از سوی علی مردان خان مورد استقبال واقع شوند وارد همایش شدند . جاسوسان این مسئله را بهانه کرده و شروع به بزرگ نمایی کردند تا جایی که موفق شدند به انها بقبولانند این عمل علی مردان خان عمدی و به جهت بی حرمتی به آنها بوده است .
تعدادی دیگری ازمیان هفت لنگ نیز با آنها همدردی نموده از همایش خارج شده از تعهدات خود سرباز زدند . فقط افراد قلیلی از هفت لنگ ها که با چهار لنگ نسبت خویشاوندی داشتند اعلام همبستگی کردند. نقشه آلمان ها شکست خورده بود چه نیرو های علی مردان خان نمی توانستند تامین نیرو های آلمانی را برای ورود به خاک ایران به عهده بگیرند . نیروهای دولتی نیز با حمایت جاسوسان انگلیسی از این فرصت استفاده کرده و برای جلوگیری از هرگونه اتحاد مجدد علی مردان خان با طوایف هفت لنگ به مقابله او شتافتند.
ایل چهار لنگ که در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته بودند با اراده ای تسخیر ناپذیر در روز مقرر بر علیه حکومت رضا شاه وارد جنگ گردید . در منطقه سفید دشت و اطراف قهفرخ جنگ ها ی شدیدی بین نظامی ها و بختیاری ها بوقوع پیوست ارتش منفور پهلوی با وسایل نظامی مجهز و استراژیک خاص وارد میدان جنگ گردیدند . ولی ایل وندان بختیاری با عقب نشینی به مناطق کوهستانی وسایل موتوری مانند اسکورپین های نفر بر که زره پوش بودند باز ماندند و بختیاری ها جنگ ونبرد را به کوهستانهای مرکزی صعب العبور کشانیدند. جنگ در کوهستانهای صعب العبور برای نیرو های منظم دولتی در مقابل نیرو های نامنظم محلی به صلاح نبود چه آنکه هر شب مورد شبیخون واقع می شدند و تعدادی تلفات می دادند از اطراف جنگ فرسایشی به نفع آنان نبود چه ادامه جنگ باعث می شد که اقوام دیگر در گوشه وکنار مملکت سر به شورش بردارند و کار را از آنچه که بود سخت تر می نمود .
جاسوسان انگلیسی ،عمال نفوذی را واداشتند تا با دادن وعده و وعید های رنگارنگ سران و کلانتران طرف دار علی مردان خان را از درگیری خارج ساخته و پشت او را خالی کنند.روز به روز از تعداد سپاه بختیاری کاسته و علی مردان خان به عقب رانده می شد تا اینکه جنگ به جنوب ایذه و شمال دزفول کشیده شد لشگر های اعزامی از کر مانشاه و همدان نیز از سمت غرب در مقابل علی مردان خان ظاهر گشتند و او را در محاصره کامل گرفتند . در این هنگام رضاه شاه دست به نیرنگ زد و توسط مندنی خان عموی علی مردان خان یک جلد کلام الله مجید و امان نامه ای برای علی مردان خان فرستاده او را به تهران فرا خواند . متن امان نامه بدین شرح بود. چون اوضاع داخلی مملکت دچار دخالت اشغالگران شرق و غرب قرار گرفته و جنگ جهانی دوم پایان پذیرفته است انگلیس ها در جنوب و روس ها در شمال خیال های شومی می پرورانند.
شما علی مردان خان بختیاری،طی مذاکراتی تشریف بیاورید تهران پایتخت و بین من وتو این قرآن باشد و قسم یاد نموده ام با حضور آیت الله… که پس از آمدن به تهران در امان هستید ،و به شما برادر بزرگتر خطاب خواهم کرد. علی مردان خان که مسلمانی متعهد و متدین و پایبند شریعت و آئین راستین اسلام بود ،باور نمود و همراه هیات نظامی به نام تیمسار شابختی با همراهان خود به تهران عازم گردید. آن سفاک که همیشه مردم مسلمان ایران زمین را با فریب و خدعه و نیرنگ از میدان خارج نموده بود .آن سردار ملی را به محض رسیدن در بند گرفت .
بعد از چند روز حبس درسلول های انفرادی به وی اعلام کردند وصیت نامه بنویسد. علی مردان خان که مثل شیری در بند که از بدقولی و بی بند وباری عقیدتی این کافر کیش مطلع شده بود و می دید که علیرغم آن سوگند ها چنین ناجوانمردانه با او رفتار می نمایند. طبق روایت همراهان ،رضا قلدر را مورد نکوهش قرار داد و در حضور دژخیمان بی اصل و نسب بودن رضاشاه را دلیل پیمان شکنی های او قلمداد نمود.تا اینکه ساعت اعدام آن دلیر مرد ملی و حماسه سرای خاک بختیاری فرا رسید . خواستند روی چشمانش را ببندند ولی او نپذیرفت و گفت:فقط صورتم را مورد هدف قرار ندهید. آن شیر زاگرس ،دلیر مردانه جلوی جوخه جلاد کفر کیش منفور پهلوی ایستاد و شربت شهادت نوشید . یادش زنده و روحش با ارواح طاهرین محشور باد.
خان گپُم کُشتی همو زن شاه بید هر کی خانُم کُشت کارس خطا بید
چی کَلا پَرپَر کنم سر کوه فردون اسمِ شاهنه کور کنم سی علی مردون
دیدگاهتان را بنویسید