بی شک یکی از نشانه های پیشرفت هر فرهنگ و تمدنی وجود معیاری دقیق برای سنجش زمین،طول و…است . نگارنده بی آن که هیچ تعصبی نسبت به بختیاریها داشت باشد بر این باور است که معیار های فوق الذکر در میان قوم بختیاری در قیاس با سایر اقوام ایرانی بسیار دقیق تر ، منظم تر و قانونمندتر است
الف- واحدهای سنجش زمین در گرمسیر : |
(۱) منman
من مقدار زمینی است که ظرفیت پذیرش یک من بذر (در مناطق مختلف بختیاری متفاوت است) و بار آوردن آن را داشته باشد . مساحت متوسط آن زمینی است به طول پنجاه قدم و به عرض بیست قدم (هر قدم حدود یک مترمی باشد).
با این احتساب یک من زمین از نظر سطح قابل کشت تقریبا معدل ۱۰۰۰ متر مربع می باشد
(۲) پاpa
مردم ایل بختیاری قدرت کارایی یک گاو کاری را که به منظور امور کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرد به چهار برابر تقسیم می کنندکه هر قسمت آن را یک پا می گویند. یک پا زمین مقدار زمینی می باشد که با استفاده از یک چهارم نیروی گاو بتوان آن را در طول یک سال شخم زد مقدار تقریبی آن ده من زمین بذر افکن است.
(3)نیم گاوnimga
مقدار زمینی است که با استفاده از نصف نیروی گاو یعنی دو پا بتوان آن را در طول یک سال از کار در آورد . مقدار تقریبی آن بیست من زمین بذر افشان است.
(۴)گاوga
گاو مقدار زمینی است که نیروی کارآیی یک گاو یک سال بتواند آن را قابل بهره برداری کند. مقدار تقریبی آن ۴۰ من بذر افکن است که در آن معمولا ۳۰ من بذر گندم و ۱۰ من بذر جو از هم می افشانند
(5) خیش xis
نام وسیله شخم زمینی است که به دو راس گاو کاری یا دو راس قاطر بسته می شود و با نیروی آنها به حرکت می افتد و همچنین نام اصلی ترین و بزرگترین واحد سنجش زمینهای زراعی است . یک خیش زمین مقدار زمینی می باشد که با استفاده از نیروی کارایی دو راس گاو در طول یک سال بتوان ان را شخم زد و بذر پاشید . مقدار این زمین حدود ۸۰ من بذر افکن است که در آن معمولا ۲۰ من بذر جو و ۶۰ منبذر گندم می پاشند . بیشتر زمینهای کشاورزی گرمسیر دیمی است.
ب- واحدهای سنجش زمینهای زراعی سردسیر : |
(۱)ششدانگ
در سردسیر علاوه بر زمینهای دیمی ،زمین آب هم وجود دارد و سیستم آبرسانی و آبیاری شده است که هر مزرعه ای یک واحد مستقل کشاورزی به حساب آید که به آن ششدانگ می گویند . این ششدانگ زمین زراعی از چشمه ها و یا کانالهای مربوط به همین واحد بهره می گیرند و میزان آب در شبانه روز به نسبت اجزاء این ششدانگ تقسیم می شود
(۲)حبهhabe
هر دانگ را به دوازده حبه تقسیم می کنند و ششدانگ زمین همیشه برابر با ۷۲ حبه زمین است.
(۳)جو jo
هر دنگ زمین به ۱۶ جو یا ۱۶ شعیر sair تقسیم می شود که هر ششدانگ ۹۶ جو یا ۹۶ شعیر است.
ج- واحدهای وزن
علاوه بر واخد های کیلو ، سیر و گرم که اخیرا در بختیاری متداول شده است ، بختیاریان هنوز هم اجناس قابل توزینی را که با مغازه داران یا بین خودشان مبادله می کنند بر اساس اوزان قدیمی که در بین آنان رایج بوده است محاسبه می کنند
(۱)مثقال
یک مثقال برابر وزن سکه های قدیم یک ریالی ناصرالدین شاهی است که معادل ۵ گرم می شود
(۲) نخود noxod
نخود از مثقال کمتر است و ۲۴ نخود یک مثقال می شود
(۳) پی نارpaynar
برابر ۲۰ مثقال
(۴) ده نار danar
برابر چهل مثقال
(۵) بیست و پنج bistepanj
برابر۸۰ مثقال
(۶) پنجاه panja
برابر ۱۶۰ مثقال
(۷) صد درمsadderam
برابر ۳۲۰ مثقال
(۸) نیم منniman
برابر ۶۴۰ مثقال
(۹) من
برابر ۱۲۰۰ مثقال می باشد ، مقدار من در هر نقطه ای از خاک بختیاری یا پیرامون آن که بختیاریان به نحوی با آنان به مبادله کالایی دارند به قرار زیر است :
من در سردسیر بختیاری(کوهرنگه،چلگرد،شهرکرد و غیره) برابر شش کیلوگرم
من در روستای گتوند شوشتر برابر هفت و نیم کیلو گرم
من در دزفول برابر ۸ کیلو گرم
من در هویزه (از توابه دشت آزادگان خوزستان) برابر 49 کیلوگرم
من در خلف آباد برابر ۹۸ کیلوگرم است
مردم بختیاری فقط منهای شش کیلویی و هفت و نیم کیلوگرمی را مورد استفاده قرار می دهند
(۱۰)تی tey
بختیاریها هنگامی که چهار پایان را بار می کنند بار را به دوقسمت مساوی تقسیم می کنند تا تعادل لازم برای حمل آن بر قرار شود از این خورجینها ، هورها و نظایر آنها را که بر پشت چهار پایان می نهند و بار در آن می گذارند ، بر اساس همین سیستم حفظ تعادل، دو محفظه ای می بافند . و وزن بار خود را خود بختیاریان با سبک سنگین کردن آن می دانند . نصف این بار را یک تی می نامند و به روایت خودشان وزن تقریبی ان در سردسیر هفت ونیم من با احتساب من شش کیلویی و در گرمسیر شش من با احتساب من هفت کیلویی است .
(11)بارbar
بار حداکثر ورنی است که یک چهار پا می تواند آن رابدون خسته شدن یک منزل کوهستانی حمل کند و مقدار تقریبی آن در ییلاق برابر پانزده من شش کیلویی و در قشلاق دوازده من هفت کیلویی است
(۱۲) خروارxarvar
خروار واحدی است که مغازه داران سرزین بختیاری و یا عمده فروشان آن را می شناسند و بیشتر با آن سروکار دارند . مقدار آن معادل با پنجاه من شش کیلویی در سردسیر و چهل من هفت کیلویی در گرمسیر است.
از وزنهایی که در بالا ذکر شد ، از نیم من به پایین مخصوص مغازه داران منطقه بختیاری می باشد و ایشان مایحتاج خود را همانند قند و چای و غیره بر اساسهمین اوزان بختیاری می کنند ، ولی از نیم به بالا بیشتر مورد استفاده خود بختیاریان است و پشم ، گندم ، آرد،روغن و دیگر تولیداتشان را با آنها می سنجند
د- واحد سنجش طول : |
واحد های سنجش طول که در زیر ذکر می شود فقط در بین مردم ایل رایج است و از آنها در مبادله با مغازه داران و پیله وران منطقه استفاده نمی شود.
(۱) gereگره برابر است به یک بند انگشت سبابه دست
(۲) دسdas دس پهنای چهار انگشت بهم چسبیده دست سبابه انگشت کوچک است
(۳) پنجه panje برابر با پهنای پنج انگشت به هم چسبیده دست از انگشت شصت تا آخرین حد پهنای انگشت کوچک
(۴) چار انگشتcaranogst
فاصله چهر انگشت دست از نوک سبابه تا نوک انگشت کوچک در حالی که انگشتان کاملا باز باشند
(۵) بلست belest
طول آن از نوک انگشت کوچک است تا نوک انگشت شصت به طرزی که همه انگشتان کاملا باز باشند و انگشت کوچک و شصت حتی الا مکان در یک امتداد قرار گیرند . چون آن تقریبا به اندازه یک چهارم گز است به آن چارک هم می گویند
(۶) نیم گزnimgaz
اندازه نیم گز از سر آرنج تا نوک انگشت میانی دست می باشد در حالی که کف دست و انگشتان کاملا در امتداد آرنج قرار گرفته باشد
(۷) گزgaz
اگر یک دست درست به صورت صاف و کشیده در امتداد شانه قرار گیرد و سر کاملا رو به شانه دیگر باشد ، از نوک بینی تا نوک انگشت میانی دست کشیده ،یک گز محسوب می گردد . اندازه تقریبی آن رد اشخاص متنایب و متوسط ،یک زرع یا یک متر است .
(۸) کله kele
اندازه آن با اندازه طول قامت شخصی که شیئ قابل سنجیدنی را اندازه می گیرد ، معمولا گودی آب یا بلندی دروازه یا دیوار را با آن می سنجند.
(۹) فرسخfarsax
برابر است با مقدار راهی که یک آدم معمولی در بیابان و کوه به حالت پیاده بدون تند و کند رفتن و خسته شدن تقریبا در زمان یک ساعت طی نماید.
(۱۰) منزل menzel
مقدار راهی است که یک نفر پیاده با یک راس چهار پای بار کرده بدون اینکه خودش یا چهر پایش خسته شود ،بتواند در یک روز طی کند . این مقذار راه معمولا سه تا پنج ساعت طی می شود . بعد از طی این راه فرد پیاده و چهر پا ، یک شب استراحت می کنند و روز بعد منزل دیگر طی می شود.
(۱۱)گامgam
به منظور اندازه گیری طولهایی که روی زمین قرار دارند ،یک گام کشیده را مقیاس قرار می گیرند و طول آن از پاشنه پای عقب تا نوک انگشت پای جلو و اندازه تقریبی آن همان یک گز می باشد.
(۱۲) پا pa
برای اندازه گیری طولهای کوچک که روی زمین قرار دراند از اندازه پا استفاده می کنند یعنی از انتهای پاشنه تا سر انگشت یک پا که این مقیاس را به اصطلاح پا می گویند ، این مقیاس پا برای اندازه گیری طول با مقیاس پایی که در اندازه گیری سطح زمین زراعی به کار می رود ،تفاوت دارد.
ه- واخد های اندازه گیری حجم : |
واحد های اندازه گیری حجم مایعات
برای اندازه گیری حجم مایعات واحد ثابت و مشخصی ندارند و با ظروف مختلف مایعاتی همانند شیر ، روغن و کره و غیره را پیمانه می کنند و وام می دهند و با همان ظرف نیز پس می گیرند ، ولی برای فروش روغن و کره و همانند آن از وزنهایی که در قسمت واحد وزن آورده شد استفاده می کنند . دو نوع واحد اندازه گیری به شرح زیر بیشتر متداول و مرتب نام برده می شود.
اول- کمچهkamce
مقدار گنجایش یک قاشق چوبی است که تقریبا یک استکان مایع گنجایش دارد .
دوم – فنجان fenjan
ظروف کوچکی که از مس یا روی که گنجایش آن از کمچه بیشتر ولی با گفتن اسامی آنها فقط مقدار تقریبی آن در ذهن شنونده مشخص می شود.
واحد های اندازه گیری حجم غلات: |
اول- گره مست geremost
مقداری از آرد یا گندم و یا همانند ان که در یک مُشتِ بسته جای گیرد
دوم- تلاپهtalape
مقداری از آرد یا گندم که در یک کف دست در حالی که همه انگشتان به هم چسبیده اند و کف دست باز است ، جای می گیرد . به تلاپه شلاق هم می گویند.
سوم- مست most
گنجایش دو کف دست است در حالی که دستها از طرف انگشت کوچک به هم چسبیده باشند و دو دست حالت یک ظرف را به خود بگیرد
چهارم-کیل keyl
کیل اصولا معنی پیمانه را می دهد . بیشتر به وسیله ظرفی که گنجایش یک من را داشته باشد اما بختیاریها هر ظرفی را که در دسترس باشد به جای پیمانه به کار می برند و با آن کیل می کنند . مثلا یک لگن و اگر هیچ وسیله ای نباشد با کلاه کیل می نمایند و هر تعداد کلاه به گندم داده اند با همان تعداد پس می گیرند.
و- سایر واحد ها |
(۱)سنگsang
واحد اندازه گیری آب چشمه ها و رودخانه ها سنگ است و آن مقدار آبی می ا شد که قادر به چرخاندن سنگ یک آسیای آبی باشد . مثلا برای تعیین آب رودخانه یا یک چشمه می گویند این رود دو سنگ و یا این چشمه یک سنگ آب دارد.
(۲)هستhast(استخوان)
بختیاریها به طور کلی هر راس دام را اعم از گاو ، گوسفند،بز،قاطر،اسب و غیره را به ده هست تقسیم می کنند
(۳)مرmar
به منظور شمارش اشیاء از همان اعداد یک ،دو،سه و الی آخر استفاده می کنند، اما وقتی تعدادشمردنی ها زیاد باشد ، هر پنجاه عددی را مر می گویند.
(۴) شمارش روزها
برای شمارش روزها معمولا از واژه شب استفاده می کنند . مثلا می گویند فلانی پنج شب در فلانجا بود و کمتر کلمه روز به کار می برند.
دیدگاهتان را بنویسید