اَلَفه(alafe) در فرهنگ بختیاری:بختیاریها در ناحیه مرکزی ایران و در استانهای چهارمحال و بختیاری، خوزستان، لرستان و اصفهان زندگی میگذرانند و به دو شیوه کوچ روی و یکجانشینی، نقش مهمی در فعالیتهای علمی، فرهنگی وسیاسی کشور دارند.
دیرینگی فرهنگ و تنوع ادبی این قوم بزرگ از نظر اعتقادها، آداب و رسوم و ساختار زبان و گویش خود، پژوهشهای بسیاری را میطلبد. این مقاله به آیین الفه در نکوداشت ارواح گذشتگان در آستانه سال نو و رابطه آن با آیینهای ایران باستان میپردازد.
در بین ایرانیان برابر با تقویم دینی، سال یزدگردی برای هر روز ماه نامی وجود داشت، که ۱۲ مورد آن با نام دوازده ماه یکی بود. تقارن نام روز و ماه در ایران ۱۲ جشن ایجاد میکرد که با آیین و آداب خاصی اجرا میشود مثل فروردگان، اردیبهشتگان و …(دراین تقویم هفته وجود نداشت).
جشن فروردگان
جشن فروردگان روز نوزدهم ماه فروردین هر سال است که زردتشتیان هنوز هم با آداب ویژه، این جشن را نکو میدارند.
فروردگان برابر با پژوهشهای «هاشم رضی» دو جشن بود:
نخست، ایام فروردگان است که پنجه دزدیده یا خمسه مسترقه باشد که بعضی پنج روز پایان اسفند یا پنج روز آغاز سال را نیز بدان افزوده و ده روز فروردگان گیرند که جشن فرورها یا روانان درگذشته است.
دوم، روز نوزدهم از ماه فروردین است که به مناسبت دو نام جشن گرفته و عید میکردند، این جشن را امروزه زرتشتیان فرودُگ مینامند و در گورستان جهت یادبود روان درگذشتگان خود مراسمی عمومی برگزار مینمایند.۱
فلسفه فروهر، موردی است در تثبیت مقام عالی اخلاقی و پاس احترام نگاه داشتن درگذشتگان. فروردین یشت سپاسی است که برای بزرگداشت کسانی که بنیان و اساس تمدن و فرهنگ را نهادند یادکرد ستایش آمیزی است از نیاکانی که کوشیدند، رنج بردند، زحمت کشیدند…
فلسفه فروهر و فروردینیشت سپاس و تقدیس انسانیت و کوشش وتلاش اوست.(۲)۲
مسلمانان ایرانی به مردگان خود احترام میگذارند و معتقدند که ارواح درگذشتهها منتظر خیرات و دعاهای آنانند. به همین دلیل، روزهای پنجشنبه (عصر) را برای زیارت و دیدار اهل قبور میروند و با روشن کردن شمع و چراغ، آب پاشی کردن قبر و جارو کردن خاک و خاشاک روی قبر، دسته گل تازهای بر روی آرامگاه میگذارند،
قرآن میخوانند و با مرده خود، حرف میزنند و در غم او اشک میریزند. بخش عمدهای از ادبیات شفاهی اقوام ایرانی نیز اعم از مرثیه، حماسه، لالایی، مثل، اشعار مذهبی و… نیز به این امر اختصاص مییابد. رمز این قبیل کارها و اعتقادات چیست؟
مرگ نابودکننده حیات و پایان زندگی دنیایی است.اقوام جهان به این پدیده با صورتهای گوناگون رویاروی شدهاند، باورها، اشعار و… درباره مرگ در هر فرهنگ و کشوری نماد توجه و جایگاه مرگ در آن حوزه است.انسان از زندگی و حیات دل سیری ندارد ولی چارهای جز پذیرش این واقعیت ندارند، به قول قرآن مجید:
کل نفس ذائقه الموت(۳)۳
یا: اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیده(۴)۴
پروین اعتصامی، شاعر بلندآوازه معاصر، در قطعه ویژه «سوگ سروده» خود میگوید:
هر که باشی و ز هر جا برسی
آخرین منزل هستی این است(۵)۵
دکتر پرویز ناتل خانلری در مثنوی بیبدیل «عقاب» نیکو سروده است که:
چارهی مرگ نه کاری است حقیر
زنده را دل نشود از جان سیر
گرچه از جان دل سیری نیست
مرگ میآید و تدبیری نیست(۶)۶
مرگ سرودههای شاعران، بسیار زیاد و متعالی است و خود پژوهشی جداگانه میجوید، اما تاثیر و تاثر آن بر ادب شفاهی، مقوله اصلی این مقال است. بر همین اساس به فرهنگ مردم روی میآوریم.
جسم و روح، دو پدیده جدا از هم ولی وابستهاند. در همه فرهنگهای عامه روح بر جسم برتری دارد. اعتقاد و باور اقوام بر این است که روح در عالم دیگرسیر میکند و به همین دلیل، جسم را با رویکرد بهداشتی یا در خاک دفن میکنند و یا میسوزانند و سوخته آن رابه آب میسپارند، یا در هوا پخش میکنند، یا اجساد را در زمین و یا بر بلندی رها میکردند تا پس از خوردن گوشت آنها از سوی پرندگان، استخوانهای آنها را در استودان میریختند.
ایرانیان زرتشتی، پیکر درگذشته را در دخمهای نهاده و آنجا آتش برمیافروختند تا مرده نترسد. در یکی از آثار نوشته هم میهنان زرتشتی، چنین آمده است:
… به اعتقاد زردتشتیان روان شخص درگذشته تا سه شبانهروز در اطراف و بالای سر جسد مرده در پرواز است تا پس از شب سوم به آسمانها پرواز کند.(۷)۷
بنابر باور مسلمانان نیز روح از پیکر جدا میشود و در برزخ میماند تا قیامت شود و به سزای اعمال خود برسد. در این فاصله، روح، ورای زمان ومکان عالمی دیگر را تجربه میکند. همان گونه که انسان در خواب زندگی میکند. اما خوابی که آغاز بیداری است.(۸)۸
بختیاریها معتقدند روح درگذشتگان از بازماندگان انتظارهایی دارد، شاد یا ناشاد میشود، منتظر فرستادن ثواب، خواندن قرآن، فاتحه، دعا و یا پاداش نذر و حلوا و… است. در بختیاری، پس از مرگ فرد، مراسم سوم، هفتم، چهلم، سال، دو سالانه و… میگیرند و خیرات میدهند و از این که کسی از خوراک آنها بخورد بسیار خوشحال میشوند. درایام عید از جمله عید نوروز، فطر و قربان در قبرستانها مراسم عیدارواح میگیرند تا روان مردگان را در شادیهای خود سهیم کنند. در اینجا آیین سوگواری را بیان نمیکنیم اما رابطه بین آداب و سنتهای ایرانیانباستان و بختیاریها، جای تامل دارد. این پیوند بین جشن فروردینگان و آیین الفه در بختیاری بیشتر به چشم میخورد.
بختیاریها، آخرین جمعه قبل از عید را، به یاد مردگان اختصاص میدهند و با پختن حلوا، شیربرنج (۹)۹ و نذر، آیینی را در یادکرد ارواح درگذشتگان خود برپا میدارند. بختیاریهایی که عشایرند. آیینشان را در همان محیط گلهداری در کوهستانها و دشتهای ناحیه قشلاق برگزار میکنند و ساکنان شهرها و روستاها در ییلاق و قشلاق این مراسم را در آخرین هفته اسفند ماه برپا میکنند.
شرح آیین:
زمان اجرای این سنت، پیش از عید و تحویل سال نو است و رایجترین موعد آن، جمعه قبل از نوروز است. در این آیین، زنان بختیاری نقش بسیار اصلی و اساسی دارند. در ابتدا، خرمای کافی و مناسب میخرند، تمام مواد اولیه باید از پول شخصی صاحبخانه یا بانی تهیه شود. معمولاً از اجناس اهدایی استفاده نمیشود.
یک روز قبل، یا همان روز، حلوا نان پخته میشود. در بین عشایر بختیاری، نانی نازک به نام نان تیری ( Tiri) یا به قول بختیاریها، یوخه ( Yuxe) را به صورت دستهای (چپه) میپزند اما برای آلفه نانها را یکی (تا) و یا دو تایی تهیه میکنند. سپس با روغن حیوانی (ترجیحاً روغن میش) و مقداری آرد گندم برشتوک پخته و خرماهای هسته گرفته را در آن میریزند، طبخ میدهند و در حین تهیه آن به یاد رفتگان دعا و فاتحه میخوانند. بختیاریها، کماچ ( Komac) یا قابلمه و ظرف حلواپزی را روی سه سنگ (کچک Kocok) میگذارند. مقداری آرد یا برشتوک را روی سنگها، یا پشت آنها میریزند تا ثواب این عمل به ارواح در گذشته فراموش شده و حقدار خانواده برسد و از برکت خیرات این عمل، بهرهمند شوند.
برشتوک: آرد سرخ شده با روغن حیوانی است که برای تهیه حلوا طبخ میشود و چون مقوی است برای زنان زائو، یا عروس پس از شب زفاف نیز به کار میرود.
زنان بختیاری با مدیریت کدبانوی خانه، یا زن سالخورده (مادربزرگها) با برشمردن نام تک تک مردگان خود (زن، مرد، پیر، جوان و کودک) از اقوام سببی، یا نسبی مقدار کمی آرد، به روغن سرخ شده میافزایند و با ذکر صلوات، دعاهای فارسی، عربی و لری (بختیاری) شادی مردههای خود را میخواهند. چون اسامی افراد را با مدد حافظه میگویند ممکن است نام کسی از خاطرشان برود به همین دلیل، در آخر با این دعا ثواب کلی برای درگذشتگان مسالت مینمایند:
«برای اولاً شهیدان دشت کربلا، ۱۲۴ هزار پیغمبر و پیغمبرزاده، کمر بسته، گل دسته، سرحوض کوثر نشسته، حق حقدار قدس سرهبه قدر[ درم و دینار، ذره مثقال، به گردن خودم و خانواده حق دارد، بخوانید فاتحه. (۱۰)»۱۰
(البته این دعا به گویش بختیاری یا فارسی دست و پا شکسته نیز توسط این زنان قرائت میشود.) در این پژوهش میدانی، ما با روایتهای دیگر این دعا نیز مواجه شدیم(۱۱)۱۱:
«برای اولاً اولیا، رفتگون، حق حق دارون(۱۲)۱۲، درم دینارون، برگردن ایما (۱۳)۱۳ حق دارون، جمیع رفتگون (۱۴)۱۴، خدا بیامرزتون ، ای حلوا (حولا(۱۵۱۵»بهرایسا(۱۶)۱۶، ای دنیاتون (۱۷)۱۷ خوب، او دنیاتون خوبتر، بخونین (۱۸)۱۸ فاتحه (۱۹)۱۹.»
پس از خواندن دعا و ریختن مقداری آرد یا برشتوک، پشت یا روی سنگهای زیر ظرف حلواپزی، خرماها را به برشتوک اضافه کرده و با ملاقه (کمچه Kamce) به خوبی قاطی کرده تا نرم و بهم چسبیده شود ورنگ قهوهای بگیرد.
پس از آن که، حلوا کمی خنکتر شود به تعداد خانوارهای مورد نظر، برابر با سیاه چادرهای مال (۲۰)۲۰ و بستگان (گاهی تا چهل خانوار) مقداری حلوا در یک یا دو نان میگذارند و با کمک اعضای خانواده آن را تقسیم میکنند که به هر جزء این حلوا سره ( sare) میگویند. عموماً برابر با جمعیت خانوادهها یک تا دو سره حلوا به هر خانواده این خوراک خوشمزه و پرطرفدار داده میشود. در این ایام تا یکی دو روز، آیین پختن و تقسیم حلوای الفه بین خانوارهای بختیاری اجرا میشود و چون چرخه پخت و توزیع ادامه دارد برای مدتی خوراک مردم، یا عصرانه آنها همین حلواست. بختیاریها معتقدند هر کس حلوای الفه را بخورد باید فاتحه بخواند و این یک باور تعهدآور برای افراد است.
در بین عشایر به ندرت با شیر برنج این نذری تهیه میگردد. آیین یادکرد مردگان و خواندن دعا پس از افزودن برنج و هم زدن شیر و برنج انجام میشود.
خانوادههایی که بینشان حلوا یا شیربرنج تقسیم میگردد کمتر از هفتا نیستند.
این مراسم در ایجاد الفت و مودت و رفع کدورتهای احتمالی نیز بسیار موثر است. این عمل عرفی- مذهبی سبب افزایش دوستیها بین زندگان میشود.
در کتاب «گاهشماری و جشنهای ایران باستان» آمده است:
… کدورتها و نقارها را برطرف کرده و به صلح و آشتی بدل میکنند به آن امید که چون روانان فرود آمدند شاد باشند و راضی از بازماندگان به دعا و برکت دادنشان بپردازند. (۲۱)۲۱
از آن چه، هاشم رضی در کتاب «گاهشماری و جشنهای ایران باستان» میگوید: برمیآید که روان درگذشتگان (فروهرها) به مدت ده شبانه روز از جایگاه اصلیشان در آسمان به شهر و دیار و خان و مان خود فرود آمده و میان بازماندگان زندگی میکنند. (۲۲)۲۲
روان در گذشتهها شب بیست و شش اسفند ماه فرود میآیند. تقارن این ایام و انجام مراحل آیین الفه در بختیاری ، نیکو پیوندی میآفریند این رابطه و پیوند مبارک فرهنگی بین ایرانیان سایر مناطق نیز به چشم میخورد.
مراسم آخرین جمعه سال و برپا کردن سفره مهمانی و پذیرایی از زایران اهل قبور در قبرستانها و گلستانهای شهدا، نذری و فدیه دادن به ارواح، روشن کردن شمع و چراغ بالای سر مردگان و قرار دادن عکس و آیینه و گل و شمع در خانه درگذشته، پخش آجیل مشکلگشا بین بختیاریهای خوزستان (۲۳)۲۳ و چهارمحال و بختیاری و سایر مناطق کشور و قرائت سوره انعام و دادن شام و ناهار (افطاری ماه رمضان) و خواندن ادعیه و فاتحه برای شهدا و مردگان و … همه نشانههایی از همبستگی فرخنده بین اقوام ایرانی و حفظ و انتقال میراث، (مرده ریگ) گرانمایه فرهنگ پیشینیان و نیاکان ما است.
بختیاریها، انجام ندادن این مراسم را، نوعی گناه (یا بزه) و کوتاهی در پرداخت حق مردگان میدانند، همانگونه که زرتشتیان دراین مورد هم عقیدهاند.(۲۴)۲۴
رابطه دیگر این آیین با سنتهای زرتشتی در نوع غذا و آداب آن است. بختیاریها برای این مراسم، غذای سفت و غیرمایع (حلوا یا شیربرنج)، میدهند.هموطنان خداجوی زرتشتی نیز برای فروردگان (۵ روز قبل از سال نو) یا جشن ارواح نانی به نام دورن ( Drun) بدون خمیر مایه میپختند و یزشن ( Yazesn) به معنای مراسم ستایش و سرودخوانی و مراسم قربانی و نذر برپا داشته و میزد ( mayazd) که خوراک نذری غیرمایع است، اهدا میکردند. و آفرین گان ( afringan) میخواندند (نماز و سرودی که در مواقع گوناگون سال و ماه به مناسبتهایی تلاوت میشد.(۲۵)۲۵.
نفوذ فرهنگ اسلام و پذیرش دین متعالی وکامل حضرت رسول(ص) از تأثیرپذیری بختیاریها از آیینهای اسلامی، قرائت قرآن، فاتحه و ورود جریانهای اعتقادی با کلماتی چون: شهیدان کربلا، پیامبران و… سخن میگوید. وجود بردگوریها، استودانها و قبرهایی که مرده را در آن رو به بالا خوابانیده و در اطراف آن، سنگ چیدهاند در نواحی بختیاری از زرتشتی بودن آنها حکایت میکند. شباهت لباس، آیینها، سوگند خوردن به آتش و گرامی داشت آن و گناه خاموشی آتش به وسیله آب، یا چیزهای دیگر به دیرینگی این پیوند اشاراتی قوی دارد.(۲۶)۲۶
آیین دیرین الفه در بختیاری به پاس نکوداشت مردگان، یادکردشان، رضایتمندی ومددخواهیشان برپا میگردد. «دستور خورشید دابو» میگوید:
«باور چنان است که روان و ارواح درگذشتگان در این ده روز با راهنمایی فروشی یا فروهر به دعوت بازماندگان به میان آنان و در خانمان خود فرود آمده و بسر میبرند و به بازماندگانی که آنان را به یاد داشته و نذری اهدا کرده و مراسمی بر پا میکنند، خیر و برکت و تندرستی و شادی اهدا میکنند.»(۲۷)۲۷
با این توضیحها، باید گفت که سنت الفه با جشن فروردینگان یا فرودگ (۱۹ فروردین) رابطهای ندارد ولی به ۱۰ روز آخر سال و اول سال نو (دو پنج روز) رابطهای بسیار نزدیک دارد، پنج روز آخر سال، پنجه کوچک و پنجه آغاز سال نو، همانی است که در کبیسه (۲۸)۲۸ محاسبه میگردد. در حقیقت الفه، در پنجه کوچک پایان سال اجرا میگردد. به زبان زرتشتیان «در ده روز فروردیان یا فروردینگان یعنی از آغاز پنجه کوچک تا پایان پنجه بزرگ که ده روز اسفند ماه و اشتادروز (۲۹) ۲۹تا روز وهیشتواشت (۳۰)۳۰ (پنج روز پایان سال را با نام پنج گاه گاهانی میخوانند) روانهای بهشتیان و نیز دوزخیان به گیتی میآیند، بهشتیان شادان و دوزخیان ترسان از بیم بازگشت در خانههای خود و نزد بازماندگان خود میمانند. از این رو، برای شادی روان آنان نیایش و آیین ویژهای برگزار میشود.»(۳۱)۳۱
تکریم در گذشتگان و بیان باورها و اعتقادهای فرهنگ عامه در بین بختیاریها و به طور کلی ایرانیان منزلتی والا دارد. برای توجه به مرگ و پدیده واقعی جدایی روح از جسم، میدان گستردهای میخواهد (۳۲) ۳۲اما هرچه هست پیوند زندگان ومردگان در این ایام تازه میشود.
«شادروان بهرام فرهوشی» در جهان فروری مینویسد:
«فرورهای نیاکان به هنگام گاهان بار همسپتمدم یعنی پنج روز آخر سال که اهورا آنها را خلق کرده به زمین فرود میآیند و از همین روست که گیاه میروید و شکوفه و گل و برگ بر شاخهها پدیدار میشود… این پنج روز را روزهای گاسانیک مینامند و مخصوص یادآوری گذشتگان است.»(۳۳)۳۳
آیین الفه از دیگر سو به دفتر آمرزش روان و نام گرهن (نام گرفتن) شبیه است. دکتر فرهوشی، این دفتر را در تمام خاندان ایران کهن رایج دانسته که مردگان خود را در آن ثبت کرده و در آیین فروردگان فرورهای گذشته را به یاد میآورند.(۳۴)۳۴ آنچه در جهان فروری به آن اشاره شده است، پختن حلوا، آوردن آب و غذا و میوه بر سر قبر یا نهادن بر بام خانه است که فرورها (روان) تازه رسیده به آن نیاز دارند. نویسنده همچنین به این رسم در لرستان اشاره مینماید و به یاد کرد مردگان و ریختن آرد در روغن و آیین نام گرهن ( grahan) استناد میجویند.(۳۵)۳۵
نامگذاری:
فروردین نام پارسی اولین ماه سال و نوزدهمین روز هر ماه، برابر با تقویم دینی شهریاری است.
این واژه در اوستا فروشی (فرهوشی- Frahvasi) به معنای فروهر و نیروی پیشرفت است. در واژه مفاهیم، نیروی معنوی همراه با پیشرفت نهفته است و این نشانگر تقارنش با سال نو است. آیین الفه هم یک دعا و خواهش معنوی است. اگر بخواهیم از نظر لغوی، الفه را بررسی کنیم، در فرهنگها، خود این واژه دیده نشده است اما در فرهنگ معین، نزدیکترین کلمه را به آن اَلفْ یا اِلفْ میبینیم. اَلفْ، یک اسم است و نام نخستین حرف الفبای فارسی و عربی و در ادب صوفیه، ذات احدیت است.
اِلفْ یا اَلف نیز مصدر (اسم) است و به معنای خو گرفتن با کسی، الفت گرفتن و دوست گرفتن
است. از دیگر واژگان – قدری دورتر از نظر ساختاری- میتوان به مصدر اَلْفاختن یعنی به هم رسانیدن، جمع کردن و اندوختن اشاره کرد.(۳۶ ۳۶اَلفِ به معنای هزار(عدد) است. الفیه نیز هزارتایی(۳۷)۳۷ معنا میدهد. در فرهنگ بزرگ فارسی – لغتنامه شادروان دهخدا – علاوه بر موارد قبلی الف خوگر شدن، دوستی و موءانست و الف هزار دادن و هزار بخشیدن و الف مرد جواد و سخی (۳۸)۳۸ معنی شده است.
به هر روی، کلمه الفه را نمیتوان به صراحت مرادف این واژهها دانست ولی برخی معانی در تطبیق واژهها و چگونگی آیین الفه به آن منسوب شمرد، چون دوستی به ارواح هزاران درگذشته فامیل چیزی جز الف و الفت و الف نیست.
نویسنده بر این باور است که برخی آداب و رسوم (فرهنگ عامه) در بین مردم پیش از ما بوده و امروز هرچه باشد سنتهای نیکویی است که همچون الفه از گذشته شکوهمند ایرانی، میراث نیاکان خداپرست و فرهیخته ما با تاثیرپذیری از اسلام محمدی به ما رسیده است. اکنون با این امتزاج فرهنگی در یادکرد ارواح جاودان رفتگان به کار بسته میشود و در پس آن، فرهنگی غنی و آدابی گرانمایه در بازتاب اندیشه، سنن و باورهای دینی و اجتماعی وجود دارد.
عباس قنبری عدیوی
پی نوشتها:
- گاه شماری و جشنهای ایران باستان، ص ۶۵۷. ↩︎
- زرتشت و تعالیم او، ص ۱۲۹ ↩︎
- سوره انبیاء، آیه ۳۵. (هر نفسی در عالم رنج و سختی مرگ را میچشد.) ↩︎
- سوره نسا، آیه ۷۸. (هر کجا باشید مرگ شما را درمییابد، اگرچه در برجهای استوار و بلند باشید.) ↩︎
- دیوان پروین اعتصامی، ص ۲۳۹ ↩︎
- زبان و ادبیات فارسی، دکتر ذوالفقاری، صص ۳-۲۷۲. ↩︎
- روش تدفین در ایران باستان، ص ۱۱. ↩︎
- حدیث: الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا.. ↩︎
- شولوا شیر. ↩︎
- نقل از بی بی نوری جان فرامرزی، ۸۰ ساله از طایفه بابادی اولاد فرامرز خان کوهرنگ (زمان گفت و گو پاییز ۱۳۸۴). ↩︎
- نقل از بانو کتایون احمد فخرالدین، ۵۳ ساله از طایفه بابا احمدی، تیره احمد فخرالدین کوهرنگ (زمان گفت و گو پاییز ۱۳۸۴). ↩︎
- حق داران. ↩︎
- ما. ↩︎
- رفتگان. ↩︎
- حلوا. ↩︎
- برای شما ↩︎
- این. ↩︎
- بخوانید. ↩︎
- سوره حمد یا فاتحه الکتاب. ↩︎
- مال: مجموعه سیاه چادرهایی که به سبب وابستگی سببی یا نسبی دور هم زندگی میکنند. مال را به نام بزرگ مجموعه فامیل میشناسند. عموماً پدر با پسران یا برادران خود یک مال را که واحد اجتماعی- مدنی است، تشکیل میدهد. ↩︎
- ص ۲۳۴. ↩︎
- همان، ص ۲۳۳. ↩︎
- —– ↩︎
- ر.ک. گاه شماری و جشنهای ایران باستان، ص ۲۲۱ ↩︎
- همان، ص ۲۲۰. ↩︎
- امثال و حکم بختیاری، صص ۱۳۵ و ۲۰۹. ↩︎
- گاه شماری ، ص ۲۲۳. ↩︎
- ایام مسترقه- خمسه. ↩︎
- اشتادروز: روز بیست و ششم هر ماه. ↩︎
- وهیشتواشت: نام روز پنجم از پنجه یا اندرگاه یا خمسه مسترقه. ↩︎
- گاه شماری، صص ۲۱۵ و ۲۱۶. و سال دینی زرتشتیان، ص ۲۰ به معنی بهترین ثروت و آرزو. ↩︎
- درباره مرگ و آیات و احادیث مربوط و رابطه آن با ادب فارسی مراجعه کنید به: حدیث عشق، صص ۵۸، ۷۸، ۸۰، ۱۰۹، ۲۰۲، ۲۲۵، ۲۵۱. ↩︎
- جهان فروری، ص ۱۷. ↩︎
- برگرفته ازگاهنمای زردتشتی، صص ۷ و ۸. ↩︎
- فرهنگ معین ج ۱، ص ۳۳۹. ↩︎
- فرهنگ معین ج ۱، ص ۳۳۹. ↩︎
- فرهنگ فارسی عمید، ص ۱۸۹. ↩︎
- لغتنامه دهخدا، ج ۲، ص ۲۷۴۸. ↩︎
دیدگاهتان را بنویسید