مهمان و مهمانی :
مهمانی در بختیاری فرهنگی والا و ارزشمندی را داراست . در بختیاری براستی مهمان حبیب خداست مهمان نوازی از خصلت های انسانی بختیاریان است که بی ریا و بی دریغ هر آنچه دارند در پیش مهمان می گذارند و چه شادی و شادمانی ای خانواری را فرا می گیرد که مهمانی بر آنها فرود می آید .
به شادی و با چهره گشاده به پیشواز مهمان می روند «جلو می گیرند»و در «لامردون»در جائی بایسته و شایسته می نشانند و با مهر ومحبت با او به «گپ» می نشینند در شگفت می شویم از این همه محبت وصفا و دانش در پذیرایی واژه های پر شور و پر مهر ، در شگفت می شویم از وجودی که سخت بر ظواهر مادی زندگی بی اعتناست
و با لباسی «دِردِه»و «شِرٌِه»این چنین ضیافت شاهانه بر پا می دارند ، این غنای فرهنگی ، این بزرگواری و بزرگ منشی آنهاست . این بزرگی را از طبیعت باز گرفته اند ،از بلندای کوهها به دست آورده اند. این فرهنگ را می توان در ضرب المثل زیر نیز ببینم که نشانگر عمق معانی آن است.
شاد اویَ مهمون زِبالاس بخوریم نون
sadovey mehmun ze balaeis bexorim nunl.
مهمان شاد آمده تا از برکت او نانی بخوریم
ویلیام داگلاس طی سفری که به منطقه بختیاری داشته چنین می نویسد.
او می نویسد«البته من درآمریکا واروپا و آسیا درمهمانی های زیادی شرکت کرده بودم ومیزبان های مهربان وتحصیل کرده ی خون گرم و مهمان نواز زیادی دیده بودم که همه ی آنها برای من احترام زیادی قائل می شدند ومرا به اصطلاح معروف خوب تحویل می گرفتند ولی آن صفا وآن اخلاص وآن صمیمیت که درمهمان نوازی آن بزچران محروم کوه کلار حس کردم چیز دیگری بود
که نمی توان با قلم به رشته ی تحریر درآورده ویا با سرهم کردن کلمات و لغات آن را مجسم نمود. آن بزچران نه تنها مسکن وتمام هستی خود را دراختیار من گذاشت، بلکه آنچه را که درقدرت و استطاعت داشت برای من فراهم کرد تا من کاملاً استراحت کنم.
هنوز این گفته ی اورا از یاد نبرده ام که باصدایی که درگوش من فرح بخش تر از هرآهنگ موسیقی بود گفت: چادر من خیلی فقیرانه و کثیف است ولی شما می توانید روی تخم چشم من بنشینید.» ویلیام داگلاس سپس وارد منطقه ی قشقایی ها شده وبا آنها دیدار کرد
استاک سیاح و نویسنده انگلیسی که به این دیار سفر کرده چنین می نویسد
با این حال اگر میهمان برسد به دلیل روح میمان نوازی آنچه دارند به او تقدیم می کنند ، وبه این وجیزه گویی ضیافتی ترتیب می دهند ، خود و بچه هایشان چیزی از غذا نمی خورند ، همه را جلوی میهمان می گذارند.
بعد از آنکه غذا یعنی گوجه فرنگی را پختند و حاضر کردند چون مقدار آن کم بود همه را به من و سه تن از همراهانم دادند یکی از پسر بچه ها از دیدن غذا تاب نیاورد و اشکش جاری شد . مادرش از حالت او خجالت کشید و آهسته سیلی به گونه اش زد و انگشت دستش که طعم گوجه می داد در دهانش نهاد و… و
در بختیاری میزبان دارای مسولیت است تا زمانی که میهمان در خانه و حریم اوست نه تنها مسولیت پذیرایی بلکه بالاتر از آن مسولیت سلامتی میهمان هم با اوست

هنری لایارد در سفر نامه خود چنین می گوید.
شیخ در چشمانم خیره شد و به ناگاه فریاد کشید این سک فرنگی است … سید ابوالحسن دستهایش را به گردن شیخ انداخت و گفت این شخص میهمان من است و نان و نمک من را خورده به جای او هر کاری می خواهید بکنید با من بکنید به خاطر احترام جدم از او بگذرید شیخ گفت: اگر این مرد میهمان تو نبود محال بود که از دستم رهایی پیدا کند
در سفرنامه لایارد چنین می خوانیم
اگر چه مرد های بختیاری دارای یک حالت تند خویی می باشند ولی در پاره ای از موارد چون میهمان نوازی یک نوع عطوفت ومیهمان نوازی خاص از آنها دیده می شود که ظاهرا از خصوصیات نژادی آنها سرچشمه می گیرد.
دیدگاهتان را بنویسید