علي مردان خان چهارلنگ بختیاری : قوم بختياري به عنوان يكي از اقوام ايران كه در تاريخ اين كشور نقش به سزايي داشته است در طول زمان داراي مردان و زنان جنگجو، دلاور و حماسه سازي بوده است كه باعث افتخار و شهرت اين سرزمين گرديده اند. اگرچه رجال شجاع و حماسه ساز بختياري بسيارند اما در اينجه به بررسي و اقدامات سه تن از خوانين تاريخ ساز و برجسته مي پردازيم.
معرفی علي مردان خان بختياري :
علي مردان خان بختياري پسر حيدرآقا از طايفه ي محمودصالح چهارلنگ در دوران پس از قتل نادرشاه در ايران قدرتي به دست آورده و مدتها براي كسب قدرت اول در ايران فعاليت مي كرد. اين دوره اي بود كه رجال و اميراني چون علي مردان خان بختياري، كريم خان زند، آزادخان افغان، محمدحسن خان قاجار، ابوالفتح خان بختياري براي رسيدن به قدرت تلاش مي كردند.
ابوالفتح خان بختياري والی اصفهان
پس از قتل عادل شاه و ابراهيم شاه برادرزادگان و جانشينان نادرشاه افشار،حكومت اصفهان پايتخت سابق صفويه به فرمان شاهرخ شاه افشار به ابوالفتح خان بختياري واگذار گرديد. علي مردان خان كه به دنبال فرصتي مي گشت تا آن شهر را تصرف نمايد پس از گردآوري سپاه به سوي اصفهان حركت كرد. ابوالفتح خان از شهر دفاع كرده و لذا علي مردان خان كه نتوانسته بود شهر را تصرف نمايد، شكست خورده و موقتاً عقب نشيني نمود.
تسخیر اصفهان توسط علی مردان خان
او بار ديگر به تهيه ي اسباب و آلات جنگ مشغول گرديده و مجدداً آماده ي تسخير اصفهان گرديد. محمدصادق موسوي نامي در تاريخ گيتي گشا بر اين نظراست كه چون علي مردان خان بار اول شكست خورد از كريم خان كمك خواست و لذا با كريم خان و سپاهش بر ابوالفتح خان پيروز گرديده و شهر اصفهان را تصرف نمود.
گويند به هنگام تصرف اصفهان به دستور علي مردان خان، غارتگري آغاز شد تا اينكه خيرخواهان به او گفتند كه اين عمل با پادشاهي منافات دارد لذا وي قدغن فرمود كه كسي غارتگري نكند و از آن پس براي ايجاد امنيت و سركوبي و مجازات ظالمين، دزدان و آزاردهندگان مردم اقدامات بسياري انجام داد.
چون علي مردان خان پايتخت را تصرف كرد تمام اعيان، اشراف و رؤساي قبايل را در قصر سلطنتي دعوت نموده و نطق مفصلي ايراد كرد كه اين بدبختي را چاره نه و اين خرابي مملكت را علاجي نيست.
سلطنت شاه اسماعیل سوم
تمام حضار توافق كردند دخترزاده ي شاه سلطان حسين را بر مسند سلطنت نشانده و شاه اسماعيل بخوانند و خود علي مردان خان نايب السلطنه شود. بدين ترتيب علي مردان خان بختياري، كريم خان زند و ابوالفتح خان بختياري پس از مذاكرات مفصل به توافق رسيدند كه يكي از دخترزادگان و نوادگان دختري شاه سلطان حسين صفوي به نام ابوتراب ميرزا پسر ميرزاتقي صدرالممالك را با لقب شاه اسماعيل سوم به سلطنت رسانده و خود در خدمت او باشند.
قرار براين شد كه سه امير فوق به رسم اخوت كشور را تحت سلطنت شاه اسماعيل سوم اداره نموده، علي مردان خان به عنوان وكيل و نايب السلطنه، كريم خان به عنوان سردار و فرمانده ي نظامي براي امور كشور گيري و ابوالفتح خان به حراست اصفهان به عنوان پايتخت و اداره ي امور آن مشغول شوند.
آنان عهد و پيمان بستند و سوگند خوردند كه به توافق و معاهده ي خود خيانت نورزيده و به آن وفادار باشند
فرماندهی لشگر جهت کریم خان زند
. پس از جلوس اسماعيل سوم، به اشاره ي علي مردان خان، شاه خلعتي به كريم خان داده و فرمان سرداري و فرماندهي لشكر را به وي داده جهت لشكر كشي و كشور گشايي او را از اصفهان روانه نمود. اما علي مردان خان بختياري كه قدرت اول به حساب مي آمد همچنان به دنبال كسب اقتدار بيشتر بود.
قدرت داشتن
او چنان قدرت داشت كه خود به خدمت شاه اسماعيل شرفياب نمي شد بلكه به هنگام ضرورت شاه را طلب مي كرد و جارچي فرياد مي كرد كه«اي شاه بيا كه خان تو را مي خواهد.» به علاوه علي مردان خان در اصفهان ابوالفتح خان را مزاحم و مانع قدرت خود مي ديد و قبلاً نيز با يكديگر جنگ قدرت و دشمني داشتند
لذا تصميم به نابودي او گرفت.
قتل ابوالفتح خان بختیاری توسط علی مردان خان
روزي علي مردان خان در حالت مستي از سخن درشت ابوالفتح خان خشمگين شده و با تبر زيني كه در دست داشت بر فرق ابوالفتح خان كوبيده و او را به قتل رساند، اما بعد پشيمان شده او را با احترام كفن و دفن نموده و به عزاداري پرداخته و بازماندگانش را با عذرخواهي مورد نوازش قرار داد.
مطابق نوشته ي سرداراسعد، علي مردان خان، ابوالفتح خان را كور كرده و كشت. علي مردان خان پس از قتل ابوالفتح خان، عموي خود حاجي باباخان را مسئول اداره ي امور اصفهان نموده و خود براي سركوبي طغيان صالح خان بيات به سوي شيراز حركت نمود و پس از رسيدن به آنجا او را شكست داد.
علی مردان خان چهار لنگ بختیاری و کریم خان زند دشمن یکدیگر
از اين زمان هم براي علي مردان خان و هم براي كريم خان روشن گرديد كه اين پيش از آنكه متحد يكديگر باشند دشمن يكديگرند. از يك سو علي مردان خان به رفتار استقلال طلبانه و قدرت خواهانه ي كريم خان پي برده و از سوي ديگر كريم خان نيز از خبر قتل ابوالفتح خان و پيمان شكني علي مردان خان به خشم آمده و به سوي اصفهان لشكر كشيد.
کریم خان زند و تصرف اصفهان
او پس از شكست دادن حاجي بابا خان بختياري عموي علي مردان خان و فراري دادن او اصفهان را تصرف نمود. علي مردان خان كه در ناحيه ي فارس بود با شنيدن خبر فتح اصفهان، همراه با شاه اسماعيل سوم به طرف كوههاي صعب العبور بختياري روانه گرديد و با سختي و مشقت لشكر خود را از كوهها گذرانده و به كنار سرچشمه ي رود كارون رساند.
پیوستن شاه اسماعیل سوم به کریم خان زند
اما سپاه كريم خان در تعقيب وي به سوي سرزمين بختياري حركت نموده و در سال 1165هـ.ق در آنجا بين طرفين جنگ سختي درگرفت. در گرماگرم جنگ شاه اسماعيل سوم كه آثار شكست علي مردان خان را احساس نموده و يا از رفتار خشن او نسبت به خويش رنجيده شده بود با همراهان خود به كريم خان پيوست. علي مردان خان شكست خورده و به ميان كوههاي بختياري عقب نشيني نمود.
جنگ علی مردان خان چهار لنگ بختیاری در کرمانشاهان با کریم خان زند
در سال 1166هـ.ق علي مردان خان بارديگر لشكري در كرمانشاهان جمع آوري كرده و درويشي را تحت عنوان شاه سليمان دوم به سلطنت منصوب كرد. اما در آنجا سپاه كريم خان زند و سپاه علي مردان خان بختياري بار ديگر رودرروي هم قرار گرفته و به جنگ پرداختند. علي مردان خان در اين جنگ مجدداً شكست خورده و عقب نشيني نمود. و شاه دست نشانده اش نيز كشته گرديد. در اين جنگ اگرچه علي مردان خان از آزادخان افغان كمك خواسته بود اما او نتوانست به موقع به مدد علي مردان خان برسد.
قتل علی مردان خان چهار لنگ بختیاری به دست محمد خان زند
سر انجام در سال 1167هـ.ق محمدخان زند كه يكي از نزديكان كريم خان بوده و با كريم خان به هم زده و به علي مردان خان پيوسته بود، در مجلس خصوصي خان بختياري خنجر كشيده و او را ناجوانمردانه به قتل رسانده، خود به نزد كريم خان بازگشت.
جريان قتل علي مردان خان چهار لنگ بختياري
رستم الحكما جريان قتل علي مردان خان بختياري را اينگونه مي نويسد:«(علي مردان خان) آمد به ديوان خانه نشست و خوانين زند و ديگران برابرش به ترتيب سرفرود آورده و ايستادند.
آن عاليجاه شروع نمود به مذمت نمودن تشمال كريم خان و نسبت نمك به حرامي و خيانت به او دادن و دشنام بسيار به او گفته، خوانين از آن عاليجاه رنجيدند و كينه ي او را در دل گرفتند و عاليجاه محمد خان كه سر ايل زند بود دو سه روز به سلام ديوانخانه حاضر نشد.
عاليجاه علي مردان خان مختارالدوله بكنار آرخالق عبادي نازكي بدوش گرفته بي شمشير و خنجر سوار شد كه به منزل محمد خان زند مذكور بياييد، به نيت استمالت و عذرخواهي، خبر به محمدخان دادند. محمدخان شمشير و خنجر خود را بست و به توابع خود گفت كشتن علي مردان خان در عهده ي من و كشتن توابع او در عهده ي شما و با توابع خود همه ي آلات و يراق حرب بسته به استقبال عاليجاه علي مردان خان بيرون آمدند.
چون عاليجاه علي مردان خان از اسب فرود آمد و به پيش رو روان گرديد ناگاه از عقب، محمدخان شمشير به گردن علي مردان خان زد و سرش برزمين افتاد.» از علي مردان خان در دوران حكومت و قدرتش مهري به جا نمانده است اما روي سكه هايي كه وي ضرب كرده است با اشاره به نام خود«بنده ي اسماعيل» را به كار برده است.
او خود را وكيل اسماعيل نيز لقب داده بود. علي مردان خان بختياري پسري به نام حيدر فقا داشت كه در زمان حيات پدر درگذشت. دخترش نيز به عقد پسر عمو و شايد پسر برادرش، ابدال خان چهارلنگ درآمده بود. خواهر او نيز به همسري زمان خان كيان ارثي درآمده بود.






دیدگاهتان را بنویسید