شاهنامه خوانی در بختیاری : حسین علی مکوندی :بنا به گفته هرودت مورخ معروف: بختیاری ها از نژاد قدیم ایرانی بوده که از کوه های آرارات و قفقاز به سوی مغرب حرکت کردند.
عده ای به جنوب رود جیحون (بلخ) رسیدند، چون زمین های آنجا را خوب، وسیع و بلامنازعه یافتند، در کنار نهر آبی که دهار نامیده می شد مسکن گزیدند که بعدها این محل را بخت یار نامیدند.
این قوم چون از باختر آمده بودند همسایگان به آن ها باختریان می گفتند و در زمان تسلط یونانیان آنجا را باکتری ها و بلخ را باکترا و رود دهار را باکتروس نام نهادند.
به هر حال درباره نام این ایل بزرگ باز نظرات یکسان نیست. منجمله گفته اند طوایف بختیاری اعتقاد دارند نیایی به نام بختیار داشته اند.
این نیای واقعی یا اساطیری دو پسر داشت یکی از این پسران صاحب چهار فرزند پسر بود و دیگری هفت فرزند پسر. فرزندان چهار برادری را چهار لنگ یا چالنگ نامیدند و هفت برادری را هفت لنگ، بدین ترتیب دو طایفه چارلنگ و هفت لنگ به وجود آمد.
نظر دیگر این است که چون در روزگار صفویه دلیران این قوم لر در جنگ ها، رشادت ها از خود نشان داده اند، از باب تحسین این قوم را بخت یار نامیده اند.
به هر روی آنچه در مورد این قوم از لحاظ تقسیم آن به دو طایفه هفت لنگ و چارلنگ منطقی به نظر می رسد این است که این تقسیمات ناشی از وجود یک نوع نظام مالیاتی خاص بوده که در آن زمان معمول بوده است.
چالنگ ها یا چهارلنگ ها چون مراتع و زمین بیشتری داشتند براساس آن شیوه اخذ مالیات می بایست مالیات افزون تری می پرداختند و هفت لنگ ها مالیات کمتر.
مضافاً یادآور می شود شاخه هفت لنگ از طایفه بختیاری دارای چهار طایفه به نام های دورکی، بهداروند (بختیاری وند) با بادی باب دیناراتی است و چارلنگ ها یا چالنگ ها شامل این طوایفند: میوند، کنورسی، زالکی، موگوتی و محمود صالح. باز درباره این قوم دلیر نوشته اند پوشاک زنان بختیاری با توجه به آثار به جا مانده شباهت فراوانی با لباس زنان عهد هخامنشی و ساسانی دارد.
بختیاری ها گرچه مسلمان و شیعه اند اما قبل از آیین زردشت آفتاب پرست یا میترائیسم بوده اند و مردگان خود را در غارها می نهادند و به بقای روح هم اعتقاد داشتند.
بد نیست اشاره کنیم که حمدالله مستوفی اولین کسی است که در سال ۱۳۳۰ میلادی در تاریخ گزیده از بختیاری نام می برد و محمد کاظم صاحب تاریخ عالم آرای نیز نخستین بار به دو طایفه چارلنگ و هفت لنگ اشاره می کند
به هر حال ایل بزرگ بختیاری هم اینک در استان چهارمحال و بختیاری، قسمتی از خوزستان و در شهر الیگودرز لرستان به صورت شهرنشین، روستانشین و کوچ نشین مستقر و به گذران زندگی مشغولند با گویش خاص خود نیز می توانند علاوه بر زبان فارسی همگان گفت وگو کنند.
زبان بومی ایل بختیاری
زبان (گویش) بختیاری ها از جمله زبان های اصیل و خالص و مانده از هزاران سال پیش این مرز و بوم است و به لحاظ کیفیت و عناصر متشکله آن همواره پویا و کارآمد بوده و متناسب با شرایط زیستی، اقتصادی، طبیعی و فرهنگ بومی این قوم سامان و غنا یافته است.
در این گویش واژگان مهجور، زمخت و نامتجانس وجود ندارد راولینسون در سفرنامه خود می نویسد تاکنون این گویش های رایج در منطقه زاگرس را بازمانده زبان پهلوی می دانستند
ولی به نظر می رسد زبان لری (منظور گویش بختیاریست) از فارس باستان مشتق شده است که همزمان با زبان پهلوی به صورت جداگانه با آن تکلم می شده است برخی صاحب نظران این برداشت را تایید نمی کنند و این گویش ظریف را از مشتقات نزدیک زبان پهلوی می دانند.
بازگفته اند خاک بختیاری به لحاظ کوهستانی بودن از هجوم اقوام بیگانه مصون مانده و گویش آنان با زبان ترکی و عربی مخلوط نشده است این سخن در کل درست است
اما چنین نیست واژگان عربی یا ترکی در حد بسیار محدود هم در این زبان نیست به هر حال زبان یا گویش بختیاری زبانی موجز است و از درازگویی پرهیز دارد.

همین قدر بدانید گویش بختیاری را طی قرن ها بزرگ ترها به کوچک ترها به طور شفاهی آموخته اند. هرگز آموزشی به شیوه کتابت در میان آن ها در کار نبوده است اصولاً بختیاری ها رسم الخط ویژه ای ندارند
و تمام اسناد، احکام و فرامین آنان به زبان کتابت فارسی معمول نوشته شده است باز درباره این گویش گفته اند دارای اسلوب و استیل کامل علمی نیست که بتوان دستور زبان فارسی را بر آن تحمیل کرد
به هر صورت برخی تغییرات یا حذف که در این گویش دیده می شود از این قرار است.
حرف خ گاهی به دال تبدیل می شود مانند دختر که می شود دُدَر
حرف خ ممکن است به هـ تبدیل گردد مانند خر که می شود هَر
حرف واو به ی تبدیل می شود مانند پول که می شود پیل
گاه واژه بابا به بُو تبدیل می شود
نشانه های جمع در گویش بختیاری
علامت نخست با (یل) پیا (مرد) پیایل (مردان / با کلمه گل به فتح گاف مانند زن (فرد) زنگل (زنان) با حرف الف مانند ته (چشم) تیا یعنی چشم ها
با حروف (و ن) مانند بختیاریون یا گپون (یعنی بزرگان)
سفر میان قبایل بختیاری
به طور کلی شعر میان طوایف بختیاری از عهد باستان تا امروز رواج و پیشینه تاریخی دارد. قبیله نشینان بختیاری در جنگ ها اشعار حماسی می سرودند گاه به قصد شکست روحی و روانی پیش از شکست فیزیکی و عملی دشمن اشعار هجوگونه می سرودند.
تاثیر عملی این شیوه در پیروزی ها کمتر از بهره گیری از یک لشکر رزمنده نبوده است. بختیاری ها در عزاداری های خود نیز اشعار محزونی می خوانند به هر حال برخی حوادث تاریخی این قوم نیز در قالب ابیات محلی در آمده است
و گاه ابیاتی در توصیف دلاوری های برخی از شهیدان این قوم خوانده می شود که بسیار غمبار و اشک آور است.
سروده های دیگری نیز در میان این قوم وجود دارد که مربوط است به روزهای پررنج کار برزگران. این اشعار حزین حکایت از خستگی و رنج فراوان کار دارد و دوری از کس وکار.
در ابیات بختیاری گاه توصیف آلات جنگ مانند تفنگ، شمشیر، زین و برگ، شال و قطار فشنگ و سواری و تیراندازی است. بختیاری ها برای صید و صیادی و درباره شکارچیان مشهور باز اشعار جداگانه ای دارند.
ای کاش همه ایران می توانست شاهد شاهنامه خوانی مردان بختیاری باشد.
به هر حال متاسفانه در قلمرو این قوم سرفراز همواره موانع عمده ای در زمینه بسط شاخه هنر و ادب آنان وجود داشته است. صعوبت طبیعی منطقه، عدم ارتباطات کافی، فشار نظام ارباب و رعیتی و استبداد غالب خوانین محلی از عمده این مشکلات به حساب می آید
و اگر از منظر رونق شعر و شاعری و کتابت آثار ادبی به این منطقه نگاه کنیم تاریخ مدارک فراوانی از این جهت در اختیار ما قرار نمی دهد
جز آنکه از قرن دوم هجری از چند شاعر یاد می شود که پسوند نام آن ها یا بختیاری بوده یا ایذه ای به هر حال آنچه در این مقوله هست عمدتاً مربوط به قرن دوازدهم تا دوره معاصر است.
گرچه در برخی منابع در قرن یازدهم از شاعری به نام میرزا حسن مالمیری یاد می کنند که خوشبختانه امروزه شرح حال و نموه اشعارش که البته به گویش محلی نیست موجود است
اما اینک فهرست جامعی از نام شاعران، نویسندگان، مولفان، مترجمان و پژوهندگان اهل خاک بختیاری در اختیار داریم. قهرمان محمدی شاعر معاصر در شعر بلند و روانی حداقل اسامی تعداد زیادی از این هنروران و ادیبان از یکصد و پنجاه سال پیش تاکنون را در لابه لای ابیات شعر بلندی به نام پیشگامان آورده است.
من باب نمونه نام چند تن را یادآوری می کنیم: سردار اسعد بختیاری، دکتر مظفر بختیاری، جمشید امیر بختیار، ستار پرچمی. ویکتورا فسرده، عالمتاج قاسم مقائم، دکتر قیصر امین پور، مهراب بختیاری، هرمز علیپور، عبدالعلی خسروی، سیدعلی صالحی و مشفق ضرغام…
کوشندگان دیگری نیز به تدوین تاریخ بختیاری و فرهنگ آن پرداخته اند که نام چند تن از آنان چنین است: سرهنگ اوژن بختیاری، سردار اسعد بختیاری، اسکندرخان عکاشه، عبدالعلی خسروی ضمناً مهراب امیری مکوندی از جمله مولفان و مترجمان پرتلاش این قوم بوده که اینک با هزار دریغ میان ما نیست.
بد نیست در پایان این پژوهش کوتاه اشاره کنم از جذاب ترین اشعار شاعران لر بختیاری مناظره ای است به نام «همیلا» که سروده داراب افسر بختیاری است
و این نکته نیز قابل اشاره است که موسیقی محلی بختیاری گاه با کلام است و گاه بی کلام و زنان بختیاری نیز همواره در همخوانی مشارکت فعال دارند.
منابع:
کتاب آنزان (کتاب دوم) به کوشش غلامرضا نوروزی
آشنایی با جامعه عشایری بختیاری از مرکز تربیت معلم
ـ فرهنگ بختیاری: عبدالعلی خسروی
ـ با من به سرزمین بختیاری ها بیایید، مترجم مهراب امیری
فرهنگ لغت ایل بختیاری از سید علی صالحی
قوم لر: تالیف دکتر سکندر خان امان اللهی بهاروند
فرهنگ و ادبیات بختیاری جلد سوم از انتشارات ایل
دیدگاهتان را بنویسید